کودکان ادلب روز عید قربان سوار بر این کاروان خودساخته شدند، دور شهر چرخیدند و عید را به بزرگ ترها تبریک گفتند. ادلب ویران است. نه خبری از پارکی است و نه هیچ تفرجگاه دیگری. جنگ داخلی بساط تفریحگاه های شهر را برچیده است، اما کودکان با همین بهانه ها شاد هستند. ساکنان شهر کم کم به خانه هایشان بازمی گردند و امیدوارند ویرانی ها را دوباره بسازند. خانه ها را از نو بنا کنند، در مدارس را بگشایند، پارک ها دوباره رونق بگیرند و هیاهوی کودکان را بشنوند، کارمندان مشغول به کار شوند و شهر دوباره زنده شود.