آرشیو چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۶، شماره ۲۱۷۳۷
ورزشی
۹
حدیث دشت عشق

به یاد سرباز شهید سید علی حسینی

گفته بودی وقت جان دادن به بالینم آیی

شهیدعلی حسینی در سال 1342 در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس مشهد چشم به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایی را به پایان برده و تا سال دوم راهنمایی تحصیل نمود.هنگامی که به سن 19 سالگی رسید به خدمت سربازی رفت و البته یکسال به شناسنامه اش اضافه کرده بود که زودتر به خدمت برود در واقع 1343 بوده. تازه آموزش دوران سربازی را می گذراند. علی پس از 18 ماه خدمت سربازی در سنگر خط مقدم فکه (دزفول چناچه) صبح روز جمعه 22 تیرماه سال 1363 به درجه رفیع شهادت نائل شد. آن طوری که یکی از همسنگرانش علی می گوید روز جمعه بود که بچه ها اکثرا مرخصی تو شهری می گرفتند و می رفتند شهر گشتی می زدند و برمی گشتند علی گفته بود من مرخصی تو شهری نمی خواهم. به همسنگرش می گوید: یک لیوان آب برای من بیاور. هم سنگرش می رود با لیوان آب بر می گردد و می بیند علی غرق خون توی سنگرش افتاده ترکش خمپاره سر علی را از پشت قطع کرده و جلوی چشم همسنگرانش مثل مرغ پرپر می شود. آخرین نامه ای که برای همسرش فرستاده بود مورخه 19 تیر ماه بود، یعنی درست 3 روز قبل از شهادتش شعری نوشته بود که بوی رفتن می داد

گفته بودی وقت جان دادن به بالینم آیی / من که مردم، پس چرا زود نیایی

گر بیایی گر نیایی من که بایستی بمیرم / پس چه بهتر که بیایی که بمیرم