آرشیو دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۲۴
صفحه آخر
۱۶
چوب الف

زنگ اول، زنگ قصه

دیبا داوودی

اینکه به مناسبت روز جهانی کودک، به یاد راهکارهایی برای هموار تر شدن زندگی کودکان بیفتیم جالب نیست اما طبیعتا نام گذاری روزها در تاریخ تلنگری است برای بررسی وضعیت آن مورد به خصوص و مقایسه اش با استانداردهای جهانی.

فرزندان ما اهل مطالعه هستند؟ خوشبختانه در مقایسه با وضعیت کتابخوانی در قشر بزرگسال، خردسالان سرانه مطالعه مناسب تری دارند اما این به معنای درخشان بودن اوضاع نیست. در دهه پنجاه، شاهد برنامه هایی ارزشمند درصدد ارتقای وضعیت مطالعه برای کودکان بودیم: حضور شاعران و نویسندگان بنام در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، زمینه ساز طرح ریزی پروژه هایی کارآمد در گستره عمومی می شد که این روند در سطح کلان پی گرفته نشد. شاید امروزه آن حلقه مفقودی که باید بین وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت آموزش و پرورش نقش پلی را ایفا کند جایی مانند کانون پرورشی فکری باشد که بتواند با تکیه به آمار حقیقی، بنا به اقتضای شهر و شهرستان و روستا، کتاب هایی برای کودکان و نوجوانان مدارس تولید و معرفی کند تا در کلاس های مدرسه خوانده شود و تلاش شود این کلاس ها بی نیاز از نمره و ارزشیابی ادامه پیدا کنند تا شاید نطفه علاقه قلبی به مطالعه در کودکان شکل گیرد و همچون بسیاری علاقه مندی های دیگر، فارغ از نوع فعالیت کودک در آینده تداوم داشته باشد. این تولید و معرفی کتاب، باید از حیث محتوا متناسب با فرهنگ و جغرافیای متنوع اقصی نقاط کشور ایران باشد. در نظر داشته باشیم که کانون پرورش فکری در دهه پنجاه، از سیاست های فرهنگی قدرت حاکم فاصله داشت و منویات و جذابیت های فرهنگی طبقه متوسط را پی می گرفت و درصورت ادامه فعالیت باید با مشی خود پیش می رفت. برای مثال اگر از حلقه ربط دهنده وزارت فرهنگ و ارشاد با وزارت آموزش و پرورش صحبت می کنیم باید در نظر داشته باشیم اگر سازمانی دولتی باشد با عوض شدن دولت و نگاه کلان سیاسی بی گمان دستخوش تغییرات بنیادین می شود و امکان محقق کردن رویای پرورش خیال و میل به بیشتر دانستن کودکان را با هربار تغییر دولت می گیرد یا جهت دار می سازد.