آرشیو چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۲۱
صفحه آخر
۲۴
دریچه

ما بزرگ شدیم یا زمانه عوض شده

الهه خسروی یگانه

طی چهار دهه گذشته از دریچه تلویزیون، آدم های زیادی دیده ایم که هر کدام به دلیلی اسم شناخته شده ای برای مان شده اند، از مجری های رنگارنگ که گاهی زندگی دوگانه شان ما را شوکه کرده تا آدم هایی که می خواستند اخلاق و انسانیت و مذهب را از پشت دوربین به ما یاد بدهند.

در این فهرست نام حجت الاسلام محسن قرائتی نام برجسته ای است، لااقل در بخشی از خاطره جمعی نسل ما حضور پررنگی دارد. معلمی که با «درس هایی از قرآن»اش، با آن ته لهجه کاشانی و طنز شنیدنیش از تلویزیون کمیاب بود، آن هم در زمانی که حتی مجری های برنامه کودک هم به زور لبخند می زدند و همه چیز در بستری از جدیت از پیش تعیین شده جلو می رفت.

سال ها گذشت. ما بزرگ شدیم و زمانه عوض شد. زندگی درس های زیادی یادمان داد ولی کماکان درس های کودکی را هم از یاد نبردیم. در این مدت آنقدر چیزهای عجیب و غریب دیده ایم که کمتر چیزی تکان مان می دهد، کمتر چیزی باعث می شود که شوکه شویم یا جا بخوریم. با این حال دیدن رفتاری که آقای قرائتی با آقای موسوم به دوربینی داشت، لااقل من را به عنوان مخاطب شوکه کرد.

ماجرا چیست؟ شب های بسیاری از سر اتفاق یا عادت پای تلویزیون نشستیم تا شما آقای قرائتی با الهام از قرآن به ما یاد بدهید که با دیگران چگونه رفتار کنیم؟ چگونه زندگی کنیم که نه دلی را بشکنیم نه حرمت و شان انسانی کسی را خدشه دار کنیم، البته بعدها زیاد دل مان را شکستند، زیاد تحقیر شدیم و خیلی زود فهمیدیم که خیلی ها آن درس های تان را یاد نگرفته اند، اما خودتان چرا؟ چه می شود که ناگهان در میان جمعی، جلوی دوربین، آدم ساده ای که عاشق دیده شدن است و هیچ ضرری برای کسی ندارد این طور تخطئه می کنید؟ خدا را شکر که معلم درس هایی از قرآن، خیلی زود پیام پوزش فرستاد و از آقای دوربینی عذرخواهی کرد و گفت فقط 14 معصوم داریم که خطا نمی کنند.

از کسی که یک عمر حب آن 14 تن را به دل ما انداخته انتظار می رود بیش از همه به سیره آن بزرگان ملتزم باشد.