آرشیو دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۵۸
صفحه آخر
۲۴
میلاد

به بهانه تولد «واروژ هاخباندیان» از بزرگان موسیقی ایران

قصه، قصه واروژان است

سال 1382 ضبط آلبومی به نام «بوی خوب گندم» با ملودی هایی از واروژان را شروع کردم که مراحل ضبط آن یک سالی طول کشید. واقعیت این است که وقتی برای خواندن نخستین قطعه از این 9 قطعه به استودیو رفتم متوجه شدم تصویر من از ملودی ها و تنظیم های واروژان با آنچه در گذشته در ذهن داشتم تصویری کاملا متفاوت است. در واقع پیچیدگی هارمونی ها و سادگی خط ملودی و در عین حال سختی هایش برای خواننده باعث شد تا مدت زمان طولانی صرف خواندن کارها کنم. بعضی از این قطعات را نزدیک ده بار خواندم تا به نتیجه مطلوبم برسم و این پروسه شش ماه تا یک سال طول کشید اما قصه، قصه واروژان است. او یکی از اسطوره های بی تکراری است که با وجود عمر کوتاهش تاثیری عمیق در موسیقی ما داشت. زمانی که آهنگسازها و تنظیم کننده ها، از سر بیسوادی مساله تنظیم برای ارکستر را بخوبی نمی شناختند و تنظیم هایشان دم دستی و کودکانه بود، حضور و جایگاه خاص واروژان باعث شد تا تمامی اسامی بزرگ موسیقی ما از تنظیم هایش الهام بگیرند و بسیاری از آهنگسازانی که بعدا رشد کردند، در ارکستری که واروژان رهبری می کرد ساز می زدند. به هر ترتیب اگر کمی از موسیقی سر دربیاوریم و فقط فرق خوب و بد را بدانیم می توانیم به این نکته برسیم که واروژان نام بزرگی در تاریخ موسیقی ایران است که هم آهنگسازهای قبل و بعد انقلاب و هم خوانندگانی که بعدترها پیشرفت کردند مدیون واروژان هستند. خود من هم بواسطه خواندن آلبوم «بوی خوب گندم» و هم الگو گرفتن از خوانندگانی که آثار واروژان را خوانده بودند، به شکلی مدیون ایشان هستم. او شخصیتی جریان ساز بود، یکی از پایه های اصلی پل بین موسیقی سنتی که هارمونی در آن نقشی نداشت و تک صدا بود با موسیقی کلاسیک. در واقع این واروژان بود که موسیقی را وارد موسیقی پاپ ما کرد، آن هم در آن دوره که موسیقی ما آنقدر قدرتمند نبود که حتی بتواند به موسیقی کلاسیک نزدیک شود.