آرشیو سه‌شنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۶، شماره ۳۹۷۳
صفحه اول
۱
سرمقاله

دوران تازه رقابت

دکتر جلال میرزایی ( رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس)

فرانسیس فوکایوما، نظریه پرداز برجسته امریکایی اخیرا در یادداشتی ضمن انتقاد از نظام سیاسی حاکم بر ایالات متحده، به تشریح برخی معضلات لیبرال دموکراسی در این کشور پرداخته و در حاشیه این جستار، نظام جمهوری اسلامی را به طور مشروط یکی از آلترناتیوهای لیبرال دموکراسی دانسته و تاکید کرده است که اگر اختلافات درونی در نظام سیاسی حاکم بر ایران کنار می رفت، «جمهوری اسلامی» می توانست الگوی بدیل «لیبرال دموکراسی» باشد اما اختلافات درونی مانع از تحقق این مهم شده است. ما باید بپذیریم در جامعه ای زندگی می کنیم که نگاه ها و سلایق متفاوتی درکنار هم زیست سیاسی و اجتماعی دارند. جامعه ایران، جامعه ای متکثر است که این تکثر هم به لحاظ قومیتی، مذهبی و هم به لحاظ بینش سیاسی نمود دارد و در نتیجه باید بپذیریم که وحدت به هیچ عنوان تنها از طریق یک جریان محقق نمی شود و لازم است تمامی تشکل های سیاسی، به‎ویژه جریان های باسابقه همچون مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز و همچنین احزاب و تشکل هایی همچون کارگزاران سازندگی، اتحاد یا حزب موتلفه اسلامی که از پایگاه اجتماعی قدرتمندی برخوردار بوده، دست به کار شوند. بر این اساس نباید اجازه دهیم این جریانات باسابقه با تک صداهای مشکوکی که بعضا به منظور برهم زدن انسجام ملی و با هدف حذف رقیب از برخی گعده ها و گروه های سیاسی بلند می شود، همراهی کنند. نباید به صرف بروز یک اختلاف همچون آنچه در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 شاهد بودیم، تمامی جریان های باسابقه را کنار بگذاریم و اجازه دهیم هزینه هایی گزاف بر مردم سالاری دینی تحمیل شده و این الگوی سیاسی پیشرفته از محتوا تهی شود.

متاسفانه اگر رویدادهای چندسال اخیر را مرور کنیم، می بینیم به محض اینکه یکی از تشکل های اصلاح طلب از سر دلسوزی انتقادی مطرح می کرد، جریان های همسو با جامعه روحانیت مبارز، اقدام به تخریب و تخطئه می کردند و این مساله تاثیری منفی بر توسعه سیاسی کشور گذاشت و ضمن آنکه منجر به امنیتی شدن فضای سیاسی کشور شد، به مردم سالاری دینی نیز خدشه وارد کرد.

با این همه معتقدم اگر موضع اخیر آقای مصباحی مقدم موضع رسمی جامعه روحانیت مبارز باشد، می توان آن را به‎عنوان نشانه ای از تحولی مثبت در فضای سیاسی کشور فهم کرد و با این حساب می توان نسبت به بهبود شرایط و روابط میان جناح های سیاسی امیدوار بود. همچنین معتقدم این موضع گامی رو به جلو خواهد بود و رقابت سیاسی را وارد مرحله ای تازه خواهد کرد. قطعا برگزاری جلسات گفت وگو میان این جریان های اصیل همچون جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز ارزشمند است و فارغ از تاثیرات عمیقی که در بلندمدت به همراه دارد، در کوتاه مدت نیز در بهبود رابطه میان بخشی از حاکمیت و جریان اصلاحات که مجمع روحانیون مبارز تشکیلات محوری و باسابقه آن است، موثر خواهد بود.

فراموش نکنیم ما در برخی مسائل با بحران ‎هایی اساسی روبرو هستیم و لازم است این معضلات را از طریق گفت وگوی ملی و با مشارکت همگانی مرتفع سازیم. در مرحله بعد به نظر می رسد باید برای دستیابی به تعامل سازنده و گفت وگوی روبه جلو و موثر، در مورد موضوعات و محورهای این گفت وگو به تفاهم برسیم و در این راستا، نباید در سطح مفاهیم و کلیات باقی بمانیم و لازم است به جای صحبت درمورد مفاهیمی که اجماع کامل در مورد آن وجود ندارد، همگی به سمت قانون اساسی حرکت کنیم و در نظر داشته باشیم که قانون اساسی ما فعالیت احزاب، تشکل ها و انجمن های سیاسی و همچین آزادی مطبوعات را به رسمیت شناخته و بنابر این لازم است به جای طرح اختلاف درمورد جزییات، در مورد کلیات تفاهم کنیم. علاوه بر آن، می توانیم درباره سیاست خارجی و منطقه ای جمهوری اسلامی و اینکه این سیاستگذاری ها تا چه میزان قادر به تحقق منافع ملی است، گفت وگو کنیم. هم اکنون بحث اختلاف دیدگاه با دولت سعودی در بسیاری از مناسبات بین المللی و منطقه ای ما تاثیرگذار است و در این رابطه نیز قادر به گفت وگو خواهیم بود. همچنین لازم است درباره نحوه تعامل و ارتباط با دول اروپایی و کشورهای غربی گفت وگو کنیم و علاوه بر آن، نیاز داریم درباره معضلات و آسیب های اجتماعی، بحران های زیست محیطی و بحران آب و شیوه های دستیابی به راه حل خروج از این معضلات، بحث اصلاحات در نظام بانکی و بسیاری دیگر از مسائل ریز و درشت به یک اجماع ملی و تفاهم نخبگان دو جناح سیاسی دست یابیم. فراموش نکنیم که قرار نیست همواره یک جناح به دنبال اصلاح امور باشد و طرف مقابل سعی کند با تحریک مردم، رقیب را از میدان به در کند: چرا که این رویکردی محکوم به فنا و مغایر با منافع ملی است.