آرشیو پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۷۲
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

ما گاهی تاسف آوریم

محسن بوالحسنی

بله؛ بعضی ها می گویند به جای درمان بیماری که گاه میسر نمی شود باید بیماری را هدایت یا همان کنترل کرد و البته در این نقل اصولا به بیماری اشاره می شود، نه بیمار. به هر صورت در این عکس که آدم تکلیف خنده و گریه اش را با آن نمی داند بیمار و بیماری با هم به سمتی هدایت می شوند و همراه بیمار هم نقش راننده فرغون را بازی می کند و هنوز در این سال ویلچر ساخته نشده و با آنکه آمبولانس چندی است به سیستم امدادرسانی اضافه شده اما هنوز از وسایلی بدوی برای جابه جایی بیمار استفاده می شود. پرنده پر نمی زند در این مرکز درمانی. رفت و آمدی حداقل در این کادر دیده نمی شود که آدمیزاد بگوید از بس که شلوغ است و ویلچر به ویلچر نمی رسد. بیمار هم لباسی به تن دارد که گویا آماده برای رفتن به سمت اتاق عمل است.

حرف هم بزنیم پاسخ و پاسخگو فراوان پیدا می شود که بگویند: «این انتخاب همراه بیمار بود»، یا «بیمار علاقه ای فراوان به فرغون داشت و این کار در واقع «فرغون درمانی» محسوب می شود.» با این همه پاسخ های احتمالی، حال این عکس حال غریبی است. این عکس با تمام بدویتش به ما می گوید: گاهی ما (همه ما) چقدر تاسف آوریم.