آرشیو چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶، شماره ۳۰۴۵
هنر
۱۰

ما و بهرام بیضایی

هادی سروری ( کارگردان تئاتر)

چندسالی است که آثار بهرام بیضایی را به صورت نمایش نامه خوانی اجرا می کنم، شهلا لاهیجی هم استقبال کرد و انبار انتشارات روشنگران محل تمرین و اجراها شد و از دو سال پیش هم در زادروز ایشان، پنجم دی ماه و در مجموعه تئاتر شهر اجرا کردیم که سال پیش ناصر تقوایی میهمان ویژه آن بود. اما امسال درحالی که تمرین های متن آرش را شروع کرده بودیم و قرار بود در زادروز ایشان، آن را در تئاتر شهر نمایش نامه خوانی کنیم، استاد ما را غافلگیر کرد.... ایشان گلایه داشتند که متن های من را درست نمی خوانند و اصل خوانشگر برخی اوقات نمیفهمه چی داره میگه و چون اجراهای خوبی از متن هایم به روی صحنه نرفته، تماشاگر هم چیزی برای مقایسه ندارد. گفتند اگر می خواهید خودتان تمرین کنید و اجرا، خودتان می دانید. ولی اگر از من می پرسی شرطم این است که تمرین را ضبط کنید و برایم بفرستید، آن وقت نظرم را می گویم. من هم پذیرفتم حالا که استاد چنین لطفی دارند و فرصتی این چنین برایمان پیش آمده، اگر تایید نکردند اجرا نکنیم. یک بار از خانم لاهیجی شنیده بودم که «بیضایی هیچ وقت قانع نمی شود و این ویژگی اوست». دوبار تمرین ها را فرستادم و ایشان اشکالات زیادی بر تمرین ها داشتند و.... گفتم: استاد این گونه که می گویید باید خودتان کارهایتان را اجرا کنید، من که نمی توانم بهتر از شما این متن ها را اجرا کنم و ایشان به تلخی گفتند: اگر نمی توانی بهتر از من اجرا کنی، چرا آمدی در تئاتر!؟ این برایمان یک تلنگر اساسی بود از یک بزرگ مرد هنر نمایش. راست اینکه هوای تهران آلوده است و ما که عادت کردیم به این آلودگی، زمانی متوجه وخیم بودن آن می شویم که سری به جنگل و دشت بزنیم. این آلودگی در تئاتر هم هست و ما عادت به دیدن بسیاری از کارهای بد و متوسط کرده ایم و در این فضا، بسیاری از ما به آن مبتلا شده ایم. این برخورد استاد بهرام بیضایی من را یاد این شعر مولوی می اندازد: صد عنایت در عتابت مضمر است/ تلخه ای کن کز شکر شیرین تر است.