آرشیو یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶، شماره ۳۹۸۹
صفحه اول
۱
سرمقاله

بلایای طبیعی و گناهان ما!

دکتر سید صادق حقیقت

امروزه مشکلات زیست محیطی گریبان ملت و دولت ما را گرفته و هر آن عرصه را بر ما تنگ تر می کند. یکی از سوالاتی که ممکن است در این راستا به ذهن انسان خطور کند این است که: محیط زیست با دین و فقه چه نسبتی دارد؟ و آیا علت زلزله و خشکسالی و مانند آن می تواند گناهان ما- از جمله ظلم در حق یکدیگر و مساله بی حجابی- باشد؟ ما از سوی دین، به حفظ محیط زیست ترغیب شده ایم. به طور مثال، متون اسلامی از قطع درختان و از بین بردن مزارع و گیاهان و آتش زدن آنها نهی و کسانی که درختان را نابود کنند، به عذاب الهی تهدید کرده است. امام علی(ع) در ابتدای خلافت تکلیف خود را با این مساله روشن کرد: همه شما در مقابل زمین ها و حیوانات «مسوولیت» دارید...

(اتقوا الله فی عباده و بلاده فانکم مسوولون حتی عن البقاع و البهائم، اطیعوا الله ولا تعصوه). از سویی دیگر، درختکاری عامل افزایش عمر به حساب آمده و توصیه شده که حتی اگر در حال مرگ هستید و درختی در دست دارید، آن را بکارید. فرهنگ ما ایرانیان به شکل عجیبی بین اضداد جمع می کند. در حالی که هیچ برنامه مشخصی برای احیای جنگل ها و مبارزه با قاچاق چوب وجود ندارد و در حالی که بر اساس آمار رسمی حدود 60 درصد جنگل های کشور نابود شده اند، طرحی برای کاشتن درخت در کویر حرم تا حرم داشته و بر آن اصرار کرده ایم!

اما جایگاه فقه در این میان چیست؟ بر اساس «قاعده لاضرر»- که یکی از قواعد فقهی است- هیچ کس حق ندارد به دیگران ضرر برساند، خواه این ضرر مادی یا معنوی باشد. تخریب محیط زیست نیز مشمول این قاعده است. در عین حال، فقه بر اساس تعریفش، صرفا احکام تکلیفیه و وضعیه بندگان را تبیین می کند. پس، نباید انتظار داشت که فقه به شکل حداکثری بتواند کلیه مشکلات سیاسی و اجتماعی ما را حل کند. به تعبیر شهید مطهری، فقه در دوران ما فربه شده است.

علت بلایای طبیعی می تواند مسائل طبیعی و اقلیمی، سیاست های ابرقدرت ها در این زمینه، گناهان مردم یا عوامل دیگر باشد. بسته به مورد، هر یک از علل فوق ممکن است «جزءالعله» یا «علت تامه» آن معلول تلقی شود. از نظر منطقی، در چنین حالتی، کسی نمی تواند به ضرس قاطع بلایای طبیعی را منتسب به یکی از علل ناقصه کند. به طور مثال، اگر روشن نشدن اتومبیل ریشه در 10 مساله داشته باشد، کسی که مکانیک نیست نمی تواند عیب را صرفا در یک مورد منحصر کند. بر این اساس، از نظر منطقی، کسی نمی تواند ریشه بلایای طبیعی را بی حجابی بداند.

در کنار این گناه، صدها گناه یا عوامل طبیعی دیگر وجود دارد که ممکن است یکی از آنها، یا مجموعه ای از آنها، علت تامه خشکسالی و زلزله باشد. اینگونه مسائل همان مقدار که ممکن است در بی حجابی ریشه داشته باشد، امکان دارد به دروغگویی بازگشت کند. امام رضا(ع) ریشه خشکسالی و قطع بارش ها را در دروغگویی می دانند: «اذا کذب الولاة حبس المطر». هیچ مقام غیرمعصومی از جانب خداوند نیامده که بتواند تشخیص دهد علت بلایای طبیعی ما این حادثه است یا آن واقعه!