آرشیو دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۰۸
صفحه آخر
۱۶
به تماشای خویش

وزارت تنهایی

امیرحسین کامیار

زندگی شهری مدرن گاهی انسان را به انزوایی اجباری تبعید می کند. هیاهو و ازدحام شهر باعث می شود تا آدمی زمان و توان ارتباط برقرار کردن را از دست داده، در نتیجه به فردی تنها تبدیل شود. مشکلات پشت چنین شرایطی به حدی جدی است که این هفته در خبرها داشتیم نخست وزیر انگلیس وزارت یا معاونتی مخصوص رسیدگی به امور شهروندان تنها تشکیل داده است تا از صدمات این موقعیت کاسته، آنها را از حس طردشدگی نجات دهد. طرد شدن و تنها ماندن، یادآور عمیق ترین ترس های آدمی است. بزرگ ترین مجازات گناهکارانی مانند شیطان یا قابیل در اساطیر نه کشته شدن که طرد و تبعید بود. در زمانه مدرن ما میراث دار آن هراس اجدادی هستیم. تنهایی تکرار تجربه طردشدگی است که باعث اضطراب و افسردگی در جان انسان می شود. به این، احساس گناه فرد منزوی را نیز اضافه کنید که مدام می پندارد تنهایی تاوان بی کفایتی اوست در جلب نظر دیگران، پس دوچندان خویش را ملامت می کند تا جایی که سرانجام گرفتار در عواطف منفی فرسوده شده، از پا می افتد. تنهایی تحمیل تبعیدی آزارنده به تاوان جرمی ناکرده است و تاب آوردنش دوچندان دشوار. تنهایی باعث می شود هلهله پیروزی انسان ناشنیده، اشک اندوهش نادیده و یاری خواستن او بیهوده باشد. برای آدمی چنین رها شده به خویش نه به دست آوردن لذت بخش است و نه از دست دادن قابل جبران. از یونگ، روان پزشک مشهور نقل است که نیمی از روان انسان در خلوت شکوفا می شود و نیمی دیگر در ارتباط. جبر زیستن در روزگاری که ویژگی اساسی اش فاصله و ابهام است باعث شده تا ما ارتباط خویش با طبیعت، خانواده و دوستان را از دست بدهیم، پس ناگزیر نیازهایی مانند صمیمیت و پیوند برطرف نمی شوند. از آن سو وقتی تنهایی اجبار انسان باشد دیگر نامش نه خلوت که انزوایی جانکاه است. در زمانه فقدان ارتباط با معنا و نبود خلوت خودخواسته، به گمانم معاون نخست وزیر در امور تنهایی قرار است کار خیلی سختی در پیش داشته باشد.