آرشیو پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۱۱
غیر قابل اعتماد
۱۴
در همین زمینه

قصیده داریمیه

چشم پروانه و محمود و پریسا داریم!

مجتبی احمدی

وه که شهری پر شادی، پر غوغا داریم

آن چنان شاد که جیغ و کف و هورا داریم

گوش کن تا که بگوییم و بدان، این همه را

ما ز الطاف خداوند تعالی داریم

دشمنان گرچه به کرات به ما بد کردند

«هرچه خوبان همه دارند» فقط ما داریم!

هم به اندازه کافی است «تعهد» موجود

هم «تخصص»، که به میزان تقاضا داریم

نصف شان حداقل کاش که صادر بشوند

بس که در شهر، مدیران توانا داریم

کار، پیچیده چنان است که در هر ارگان

شش نفر در سمت حل معما داریم

بله، دیگر خبر از معضل بیکاری نیست

خود ما شصت ودوتا شغل مجزا داریم

طبق آمار و نمودار، نداریم ندار

بلکه بالعکس، فراوانی دارا داریم

طرح و برنامه ما حرف ندارد قطعا

مع ذلک، دوسه تا عیب در اجرا داریم

وقت گفتار، اگر «باید» و «حتما» گوییم

وقت کردار، ولی «شاید» و «اما» داریم...

(عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی!)

خاصه در رابطه با ما که هنرها داریم

پر زشتی است اگر شهر، مهم نیست: ببین

توی هر کوچه، سه تا [...]زیبا داریم

نسخه کاغذی اش گر شده مهجور، چه غم؟

لله الحمد که [...] داریم

نفس باد صبا، مشک فشان هم نشود

اسپری، ویژه بدبویی دنیا داریم

عالم پیر، دگرباره جوان هم نشود

ما در این شهر، نودساله برنا داریم

چشم نرگس به شقایق، نگران هم نشود

چشم پروانه و محمود و پریسا داریم!

(پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت)

تو بگو ما چه کم از شوهر حوا داریم؟

پس طبیعی است که باشیم «بساز و بفروش»

پس بدیهی است که شش برج و سه ویلا داریم

پیش توریست، کم از برج کج پیزا نیست

این که دیوار کجی تا به ثریا داریم

دشمن ماست که جا در کف دوزخ دارد

ما که بر بام بهشت ابدی جا داریم