آرشیو چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۱۶
صفحه آخر
۱۶
مزخرفات فارسی

خوب یا خب؟

رضا شکراللهی

«خب» را اگر به صورت «خوب» بنویسیم، تقریبا می شود حکایت «سیحان» نوشتن «سیحون» از روی ادب زیادی، که طرف نوشته بود: «به گالری سیحان رفته بودم.» در نوشتار رسمی، فعلا همین که «خب» را به شکل «خا» یا «خاع» ننویسیم به نظرم کافی است. البته تکرار می کنم، در نوشتار رسمی فارسی.

امروزه، شبه جمله و قید «خب» هویت مستقل پیدا کرده و حسابش را از «خوب» (در مقابل بد) کاملا جدا کرده است. یعنی این طور نیست که هر کس نوشت «خب»، منظورش همان «خوب» بوده است.

خب (شبه جمله یا قید):

برای تایید نظر مخاطب

برای نشان دادن کنجکاوی یا انتظار برای ادامه ی سخن

به صورت تکیه کلام برای تاکید یا تاییدطلبی یا جلب توجه

به معنای بس است یا کافی است

به معنای صبر کن

و...

بنابراین، در نوشتار، از جمله متون روایی و داستان، نیاز نیست خب را به صورت خوب بنویسیم: همان صورت گفتاری بهتر است. خب؟

با این حال، یک «خب» هم هست که در برخی گویش ها گاهی به جای همان خوب به کار می رود. مثلا در گویش مرکزی یا همان که به لهجه ی تهرانی معروف است، «خبه» یعنی خوب است، هم چنان که در گویش اصفهانی «خبس» هم گاهی معنی «خوب است» می دهد.

خب و خوب را در لهجه ها و گویش های گوناگون به شکل های دیگر نیز می گویند و می نویسند. موضوع این یادداشت فقط صورت کلمه ی «خب» در نوشتار رسمی است. خود «خوب» هم الی ماشاءالله معانی مترادف و متفاوت دارد و هزار جور ترکیب: از خوش و زیبا و سالم و پسندیده بگیر تا بسیار و کامل و عجب، و حتا استفاده ی قیدی.