آرشیو سه‌شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۶۷۱۲
جهان
۲۰
پاورقی

قسمت بیست و پنجم

آتش و خشم در کاخ سفید ترامپ

مایکل وولف مترجم: مهوش غلامی
استخدام اعضای خانواده ترامپ در کاخ سفید

نقطه اتکای ترامپ دامادش بود. طی مبارزات انتخاباتی، بعد از ماه ها آشوب و وقایع عجیب وغریب (نه تنها برای ترامپ بلکه دیگران ازجمله خانواده اش)، کوشنر وارد عمل و به کارگزار موثر ترامپ تبدیل شد. او در اطراف می گردید، فقط وقتی حرف می زد که با او حرف می زدند و بعد از آن هم همیشه نظری آرام کننده و تاییدکننده ارائه می داد. کوری لواندوسکی، جارد کوشنر را ساقی می خواند. ترامپ به این باور رسیده بود که دامادش به شکلی بی نظیر مردی باهوش و زیرک است، تا اندازه ای به این دلیل که ظاهرا می فهمید چگونه سر راه ترامپ قرار نگیرد. باوجود قوانین و جو حاکم و نگاه های ناباورانه همه، به نظر می رسید رئیس جمهوری مصمم است اعضای خانواده اش را در کاخ سفید دور خود جمع کند. خانواده ترامپ، همگی – به استثنای همسرش که به شکلی عجیب در نیویورک مانده بود – به کاخ سفید نقل مکان کرده و همگی مصمم بودند مسئولیت هایی را شبیه موقعیت خود در سازمان ترامپ برعهده گیرند بدون آنکه ظاهرا کسی علیه آن نظر مخالفی داشته باشد. سرانجام آن کولتر، حامی ترامپ و سر دسته جناح راستگرا بود که رئیس جمهوری منتخب را کناری کشید و به او گفت: «ظاهرا هیچ کس این را به تو نمی گوید. اما تو نمی توانی، نمی توانی بچه های خودت را استخدام کنی.» ترامپ همچنان اصرار داشت که کاملا حق دارد از کمک خانواده اش برخوردار شود و در عین حال در پی تفاهم بود. او می گفت این خانواده «کمی، یه کوچولو مکار» است. کارکنان او نه تنها اختلافات طبیعی و مسائل قانونی دشوار در راه مدیر کاخ سفید شدن داماد ترامپ را درک می کردند، بلکه متوجه این موضوع هم بودند که، حتی بیش از گذشته، خانواده برای ترامپ در درجه اول اهمیت قرار دارد. بعد از فشارهای مکرر و زیاد ترامپ موافقت کرد – به طور رسمی – دامادش را رئیس کارکنان کاخ سفید نکند.