آرشیو دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، شماره ۴۰۳۱
صفحه آخر
۱۶
به تماشای خویش

حق ندانستن

امیرحسین کامیار

اگر روزگاری معضل بسیاری از افراد این بود که به اطلاعات کافی دسترسی نداشتند حالا در زمانه شبکه های اجتماعی و دسترسی به منابع متفاوت خبری، مشکل واقعی روبرو شدن با میزان بسیار زیادی از داده ها است. ما خواه ناخواه بدل به شهروندانی بی دفاع برابر بمباران اطلاعاتی رسانه های متفاوت شده ایم. برای قرن های متوالی در جریان فرایند تکامل، انسان آموخته بود که برابر نشانه های اطرافش واکنش نشان دهد. جای پایی مانده بر خاک، ابرهای متراکم، پایین رفتن سطح آب رودخانه و... مانند اطلاعات برای او عمل می کردند تا بر مبنای پردازش آنان بتواند متناسب با موقعیت برای حفظ بقای خویش تصمیمات درستی بگیرد. این طور فرض کنید که در روان یکایک ما آدم های عصر انفجار اطلاعات، کهن انسان مراقبی حضور دارد که مدام در کار تفسیر و سنجش داده های دریافتی است تا فرصت ها را بیابد و از صدمات بگریزد. نکته اینجاست که ما واقعا در معرض تهدیداتی شبیه نیاکان نخستین خویش نیستیم اما واکنش درونی مان در مواردی پرشمار شبیه همان انسان های اولیه است: می ترسیم، اضطراب به سراغ مان می آید، برای ستیز یا گریز آماده می شویم و... غریب تر آنکه در بیشتر مواقع نسبت اطلاعات دریافتی با موقعیت زندگی ما هیچ تناسبی با شدت این واکنش های درونی ندارد، می گویند هربار کسی به سقراط نزدیک می شد تا ماجرایی را برایش تعریف کند فیلسوف یونانی از او می خواست به سه چیز فکر کند: نخست آیا از درستی خبر مطمئن است؟ دوم آیا شنیدن آن حرف به مصلحت سقراط است؟ سوم آیا مطلع شدن از ماجرا به نفع نزدیکان او است؟ اگر پاسخ هرکدام از این پرسش ها منفی بود، سقراط از شنیدن ماجرا سر باز می زد. گمانم در این هنگامه غریب بمباران اطلاعات ما هم باید فیلترهایی شبیه فیلسوف نازنین قصه داشته باشیم تا بتوانیم از بسیاری حملات اضطراب و عواطف ویرانگر در امان بمانیم: نهایتا ندانستن هم گاهی حق مسلم ما است.