آرشیو یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۵۰۷۱
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

در حکایت فوتبال ملی با برو بچه های سیرالئون

دیروز بیکار بودیم بعد ناهار منتظر بودیم که چای حاضر گردد. خشایار را دیدیم تلویزیون روشن کرد و کاسه ای آفتابگردان خنجری آورد که بشکنیم. فرمودیم تخمه نخواسته بودیم. عارض شد که فوتبال دارد. کنار فوتبال تخمه شکستن صفا دارد.

فرمودیم: فوتبال چیست؟

گفت: تصدقت یک زمین چمن است دو دروازه دارد و یک شیء کروی شکل هم که توپ می گویندش می اندازند وسط و دو دسته 11 نفری باید سعی کنند این توپ را وارد دروازه دیگری کنند.

تعجب فرمودیم از این ملاعب دنیای جدید. دقایقی تماشا کرده شگفت انگیز بود. خسته شده فرمودیم کاغذ اخبار بیاورد. خشایار کاغذ اخبار آورد با خودمان گفتیم حال که فوتبال دارد مقادیری هم خبر ورزشی بخوانیم. چند خبر خواندیم در حواشی همین بازی و از تعجب شاخمان به در آمد. از عجایب این فوتبال همین بس که اولنا کلهم هزینه های این تیم را داده ایم تا به ایران بیاید. ثانیا لیگ فوتبال سیرالئون سه سال تعطیل بوده آن هم به این دلیل که یک بیماری بسیار شایعی در کشورشان بوده و وقت فوتبال نداشته اند. ثالثا این که فدراسیون فوتبال این کشور گفته تیمی نداریم که بفرستیم. رابعا گویا یک سیرالئونی در لیگ بریطانی توپ می زند و گفته از این فهرست تیم ملی سیرالئون هیچ کس را نمی شناسم. خامسا این که از عکس های منتشر شده چنین برآمده که این بازیکنان همه اضافه وزن دارند و اصلا هیکلشان به تیم ملی نمی خورد. خلاصه این که هرچند تیم ملی فوتبال ممالک محروسه به جهت افتخار آفرینی در جام جهانی روسیه باید آمادگی داشته باشد و بتواند با حریفانی قدر، قدرت خود بیازماید، اما این گونه هم گمان نمی کنیم به صلاح باشد.

این میان به گمان الکن ما سود با میرزا کارلوس خان کی روش است که دلارهای تشویقی این مسابقه را به جیب می زند و شب عیدی با جیب پر از پول سراغ زن و زندگی اش می رود. الحق والانصاف این سال نود و شش و مسائل عجیب و غریبش انگار قصد تمامی ندارد و تا آخرین دقایقش قرار است هی شگفتانه برایمان خلق کند. تا آن نوای سرنا پخش نشود و ما مطمئن نشویم سال تحویل شده، نفسمان در سینه حبس است و دلشوره دست از خرخره مان بر نمی دارد. زیاده فرمایش نداریم... والا با این تیمشان....