اکبر 62 ساله و پسرش با دستبند به هم بسته شده اند. از جیب بران حرفه ای است و می گوید، پسرش نقشی در سرقت ها نداشته و به اشتباه دستگیر شده است.

12 ساله بودم که برای اولین بار جیب بری کردم. اول از روی کل کل با بچه های محله مان در جنوب تهران شروع کردم و تا الان که 60 ساله ام ادامه دارد. 50 بار تاکنون دستگیر و روانه زندان شدم که 30 بار آن قبل از انقلاب و 20 بار بعد از انقلاب بود.

قبل از انقلاب سرقتم از جیب مسافران اتوبوس های دو طبقه بود. بعد با یکی از جیب بران معروف به پنجه طلا آشنا شده و یک سال پیش او آموزش دیدم و حرفه ای شدم. در اتوبوس خودم را به خواب می زدم و روی نفر کناری می افتادم و بعد جیبش را می زدم.

بستگی به کرم جیب مالباخته داشت اما کمتر از صد هزارتومان در روز نصیبم نمی شد. هر دو سه روز در میان سرقت، دو هفته استراحت کرده و دوباره سرقت را شروع می کردم.

از چندماه پیش پلیس دنبالم بود و سرانجام رد خانه ام را زد و ماموران آمدند آنجا و من و پسرم دستگیر شدیم. پسرم اصلا جیب بری نمی کند.