آرشیو پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۷، شماره ۳۱۱۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

سایه مشکلات بر درخت سیاست

دکتر عبدالله ناصری ( فعال سیاسی)

غلبه سکون و کم کنشی در عرصه سیاست داخلی، موضوعی است که این روزها بیش از گذشته خود را نشان می دهد. دلیل این معضل را باید در چند حوزه جست وجو کرد؛ نخست احساس کم تاثیری مشارکت سیاسی است که جامعه را دچار نوعی سرخوردگی کرده است. البته این مسئله یک معلول یا بیماری است که به محض رفع آن، فضا تغییر می کند. جنبش دوم خرداد نمونه تاریخی این تغییر رویکرد جامعه است؛ مردم از فضای قدیمی به فضای نو پرتاب شدند. جامعه بعد از دوم خرداد به گفتمان توسعه سیاسی رئیس جمهور دوران اصلاحات پاسخ مثبت داد و دستگاه های اجرائی نیز تا حدی که توانستند، رئیس جمهور را در رساندن بار فضای باز سیاسی به مقصد یاری کردند. نشاط سیاسی آن مقطع تا سال 84 ادامه داشت. نقطه عطف دوران احمدی نژاد این بود که ثابت کرد کار سیاسی اگرچه کاملا متوقف نشده، اما پرهزینه است. با این حال، کنشگران سیاسی و اجتماعی کم وبیش دنبال آن رفته و هزینه آن را پرداخت کردند. مشکل از جایی آغاز شد که این تلقی در جامعه مدنی، صنوف و تشکل های کارگری، فرهنگی و نخبگان دانشگاهی ایجاد شد که این رویه به نتیجه لازم نمی رسد و خودبه خود دچار رخوت و ایستایی شدند. توسعه نهادهای سیاسی نیز با معضلات و موانعی مواجه بوده است و معمولا به جز فصول انتخابات، فعالیت مشخص سیاسی در میان احزاب و تشکل های سیاسی مشاهده نمی شود. این امر البته در میان برخی طیف ها نیز طرفدارانی دارد و چندان بی میل به آن نیستند.کنش سیاسی باید ثمر بدهد تا امکان تداوم پیدا کند. انتظار این بود که با تولدهای سال های 92 تا 96، اتفاقاتی رخ دهد و محدودیت های سیاسی جای خود را به گفت وگوهای سیاسی بدهند. وقتی چنین نشود، خود به خود نوعی عقب نشینی در لایه های جامعه حتی احزاب و نخبگان سیاسی مشاهده می شود. دولت روحانی نیز با وجود آنکه با این گفتمان توانست رای مردم را کسب کند، اما نشان نداده که مسئله سیاست داخلی را دنبال می کند. اگر رسانه ها یا برخی نخبگان درون جامعه و دانشگاه ها نباشند، حتما همین سطح فعلی مسائل سیاسی نیز فراموش می شود. از سوی دیگر، مسائل اقتصادی و اجتماعی به اندازه ای فراگیر شده که رنگین کمان سیاست را کمرنگ می کنند. مسائل درونی و بین المللی، شرایط نامساعد روابط منطقه ای و جهانی و مسائل اقتصادی داخلی در نقطه بیشینه خود قرار دارند. وقتی مخاطب احزاب و رسانه ها دغدغه های دیگری دارد، آنها هم متاثر از تحولات بیرون از تشکیلات حزبی و رسانه ها یعنی جامعه عمل می کنند. در دوران اصلاحات رسانه رویش کرد، تشکل های مدنی شکل گرفت و عرصه جدید در مبادلات فکری سیاست و اجتماع ایجاد شد؛ چون ثمری را دیده بودند که نتیجه آن کارآمدی و زندگی بهتر و عزتمندتر مردم بود. امروز اما این مسئله به گونه دیگری است و در سوی مقابل، این تنه قطور درخت معضلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که روی درخت سیاست سایه انداخته است.