آرشیو پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۲۱۸۹۱
اخبار کشور
۱۰
زلال بصیرت

تشخیص وظیفه در شرایط کنونی

هدف از آفرینش و زندگی انسان بر روی زمین چیست؛ آن هم زندگی در کنار موجودی به نام ابلیس که قبل از انسان وجود داشته و دائما در پی فریب دادن انسان بوده است. هدف اصلی از خلقت ما چیست؟ مسئولیت و وظیفه ما در جهت رسیدن به این هدف چیست؟ آیا مسئولیت ما فردی است یا اجتماعی است؟ اگر ما این مسائل را نفهمیم، با ابهام هایی روبرو می شویم که جواب روشنی برای آنها نخواهیم یافت.

تقابل همیشگی حق و باطل

به عنوان نمونه همگان اصلاح امور جامعه را کاری خوب و پسندیده می دانند و تصور می کنند که اگر دولت کارش را خوب انجام دهد، یا روحانیت وظیفه اش را بدرستی انجام دهد، همه مشکلات حل می شود؛ اما باید توجه داشت گاهی عده ای با علم به بطلان و انحراف خود، نمی خواهند به مسیر اصلاح بازگردند و برای توجیه رفتار خود همیشه به دیگران دروغ می گویند؛ این مساله همواره بوده و در آینده هم خواهد بود. مثلا فرعون می دانست که اوخدا نیست، اما می گفت: «انا ربکم الاعلی».

در طول تاریخ، همیشه چنین کسانی بوده اند؛ زمانی فرعون و نمرود، روزی هم یزید، امروز هم چنین افرادی هستند که از بزرگترین شخصیت های سیاسی جهان به شمار می روند، اما در پی فریب دادن دیگران هستند. می شود حدس زد در آینده هم فرعون صفتانی با اسم های مختلف پیدا شوند و موسی هایی در مقابلشان بایستند و این جریان تقابل حق و باطل همیشه برقرار خواهد بود.

مردم سالاری دینی، استقلال، آزادی و نظایر آن از جمله مفاهیم کلی مورد قبول اکثریت جامعه است،اما اگر سوال شود آزادی یعنی چه، آیا آزادی نسبی است یا مطلق، مرز آزادی کجاست، چه کسی باید مرز آن را مشخص کند و آیا خود ما حق داریم برای آزادی مان مرزی تعیین کنیم، پاسخ روشنی نخواهیم شنید؛ با وجود اینکه آزادی یکی از اصلی ترین شعارهایی است که از ابتدای انقلاب بر آن تاکید شده است.

مثال بالاتر برای ابهام در مسائل بنیادین در باره دین است؛ اصلا دین یعنی چه؟ کارکرد دین در جامعه چیست؟ اگر دین در جامعه نباشد، چه اتفاقی می افتد؟ اگر مردم بدون دین باشند، اما حریم و حقوق یکدیگر را رعایت کنند و با هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند، مشکلی پیش خواهد آمد؟ گمان نکنید که این مساله برای کسی مطرح نیست؛ در عمق دل اکثر سیاستمداران عالم همین تصور وجود دارد؛ هر چند آن را به زبان نیاورند.

ما که حاضریم برای انقلاب اسلامی جان بدهیم، هنوز نقش و کارکرد دین را در جامعه نشناخته ایم،از اینجا می توان دریافت که بزرگترین ضعف جامعه ما فقر علمی و فرهنگی است. این در حالی است که انسانیت انسان به فرهنگ و شناخت اوست و از همین رو برخی جامعه شناسان انسان را «حیوان فرهنگی» معرفی می کنند.

متاسفانه نه فقط دانشگاه ها، بلکه حوزه ها نیز کمتر به این مباحث بنیادین می پردازند. تا این مسائل زیربنایی حل نشود نمی توان مشکلات فکری فرعی تر را حل کرد و هرگونه بحث و تحقیقی در باره آنها در نهایت به بن بست می رسد.

به واسطه حل نشدن مسائل کلی و بنیادین است که با وجود آنکه ولایت فقیه را قبول داریم، اما چون فهممان از این موضوع دقیق و کامل نیست، انتقاداتی را در باره برخی امور مطرح می کنیم.

تا زمانی که سوالات بنیادین پاسخ داده نشود، مسائل دیگر حل نمی شود،کسانی با وجود اینکه مسائل زیربنایی برایشان حل نشده، براحتی احکام اسلام را زیر سوال می برند و صراحتا می گویند مگر انسان، حیوان است که بتوان او را شلاق زد! این رفتارها ناشی از حل نشدن مسائل کلی است.

لزوم شناخت وظیفه در وضعیت حاضر

زندگی بشر در ابتدا بسیار ساده بود؛ در حدی که مساله ای به عنوان پوشش برایش مطرح نبود و بر اساس آیات قرآن، حتی لباسی هم به تن نداشت. بعد از خوردن میوه ممنوعه آدم و حوا متوجه برهنگی بدن خود و زشتی آن شدند و با برگ درختان، خود را پوشانیدند. اما امروز زندگی بشر، بسیار پیچیده شده و روز به روز بر این پیچیدگی افزوده می شود. به عنوان مثال، آیا ما سی سال پیش تصوری از وضعیت زندگی امروز خود داشتیم؟ آیا باورمان می شد که با وسیله ای به اندازه کف دست، بتوان از آن سوی دنیا با خبر شد؟

ما در هر وضعیت و شرائطی که هستیم، باید وظیفه خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم؛ البته هرگز تکلیف شاقی از ما خواسته نشده است؛ چون خداوند در آیات متعددی از قرآن فرموده که تکلیف هر کس در حد وسع و توان اوست و بیش از آن بر عهده اش نیست.

ابزار، تکنولوژی و وسائل ارتباطی امروز از نعمت های خداوند است. امکان انتقال اطلاعات از یک گوشه دنیا به گوشه ای دیگر در کمترین زمان نعمت بزرگی است و ما باید از این نعمت به درستی استفاده کنیم. بخواهیم یا نخواهیم، این ابزار وجود دارد؛ این ما هستیم که باید وظیفه خود را در برابر این امکان و نحوه استفاده از آن بشناسیم. البته وظیفه افراد مختلف مثل هم نیست و بسختی می توان دو نفر را یافت که وظیفه یکسانی داشته باشند؛ قدرت بدنی، علم و شناخت، قدرت تشخیص، سلیقه ها و عوامل دیگری که در تعیین وظیفه موثر هستند، در افراد، متفاوت است.

گاهی وظیفه، فردی است و فقط به خود شخص ارتباط دارد،اما برخی وظیفه ها بعد وسیع تری دارد و شامل خانواده، منطقه، شهر و حتی تمام دنیا می شود. امروز ما حتی نسبت به انسان های دیگری که در فلان گوشه دنیا حضور دارند، وظیفه داریم؛ البته وظیفه هر کسی متوقف بر قدرت و در حد توان اوست و طبیعتا نخبگان باید راه های کم هزینه تر و سودمندتری را برای انجام وظیفه بیابند.

هرکسی باید جایگاه خود را در عالم خلقت بیابد تا بر اساس آن وظیفه خود را بشناسد،روشن است که عقل به تنهایی برای شناختن وظیفه کافی نیست؛ اگر عقل کافی بود، این همه پیامبران برای چه از سوی خدا آمدند؟ پس، هم باید عقل را به کار بگیریم و مراقب باشیم در استدلالات عقلی مرتکب اشتباه نشویم، هم از دین برای شناختن وظیفه استفاده کنیم.

البته دین هم دارای ابعاد مختلفی است. کسانی ده ها سال ازعمرشان را برای آموختن یک بعد از دین، یعنی فقه صرف می کنند، اما در نهایت خودشان اعتراف می کنند که هنوز همه مسائل فقهی را با تمامی جزئیات آن به خوبی نشناخته اند. از همین رو نمی توان توقع داشت یک طلبه پس از مدت کوتاهی تحصیل همه ابعاد دین را بیاموزد و بلافاصله به کارهای دیگر مشغول شود.

تقسیم قوای حکومتی به سه بخش توسط منتسکیو، حقوقدان فرانسوی انجام شده و از منابع اسلامی اخذ نشده است، تقسیم کار، یک مساله عقلائی است و نمی توان انتظار داشت یک نفر همه امور را بر عهده بگیرد؛ البته تقسیم کار در جامعه اسلامی به صورت یک هرم ترسیم می شود که در راس آن ولی فقیه قرار دارد؛ اما این بدان معنا نیست که هر تخلفی صورت گرفت، ولی فقیه مسئول پاسخگویی آن باشد.برخی گمان می کنند که هر اتفاقی که در جامعه رخ می دهد مسئولیتش با ولی فقیه است؛ این در حالی است که هیچ کس حتی پیامبر و امام (ع)نیز چنین مسئولیتی را برای خودشان عنوان نکرده اند.

به هر حال نمی توان یک نفر را مسئول همه امور دانست؛ اما هر کسی باید وظیفه ای که خدا برای او تعیین کرده را بشناسد و ابتدا به انجام آن بپردازد. چون انجام برخی از وظایف وقت انسان را به طور کامل پر می کند و فرد نمی تواند به کار دیگری بپردازد؛ اما گاهی بخشی از وقت یک فرد برای انجام وظیفه اصلی او کافی است؛ در این صورت او می تواند بقیه وقتش را به انجام وظیفه دیگری اختصاص دهد.

تشخیص وظیفه بر اساس ویژگی های جسمی، سنی، فکری، توانمندی و دیگر ویژگی های افراد صورت می گیرد،لذا هر یک از ما باید به این فکر باشیم که ابتدا جایگاه خود رادر عالم هستی دریابیم و بفهمیم که خداوند ما را در چه موقعیتی قرار داده و از ما چه خواسته، تا بر این اساس وظیفه خود را بشناسیم.

همه نعمت ها قالبی دارند که چگونگی بهره برداری از آنها بستگی به روح تنیده شده در آن دارد؛ روح یک نعمت، انگیزه، نیت و جهت گیری موجود هنگام استفاده از آن است. فضای مجازی یکی از این نعمت ها است که باید در جهت نشر محتوای فرهنگی صحیح به کار گرفته شود.

اگر وقت ما صرف استفاده از فضای مجازی شود، بدون آنکه محتوای صحیحی از آن حاصل شود، مانند بدن فردی قوی هیکل است که از عقل بی بهره است. ابزار و محتوا باید هر یک، دیگری را تقویت کند و جدا کردن آنها از یکدیگر موجب لطمه دیدن نتیجه کار می شود.

بیانات آیت الله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از فعالان عرصه رسانه و فضای مجازی؛ قم؛ 26/10/96

زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می شود.