آرشیو دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۷۷
جلد دوم
۷
نگاه

راه دراز پیش پای کارگران ایرانی

عبدالله وطن خواه ( نایب رییس مجمع عالی نمایندگان کارگری)

به دلیل تعداد زیاد و مشترک المنافع بودن، کارگران نه طیف هستند نه قشر: بلکه آنها یک طبقه را تشکیل می دهند. با آمار سرانگشتی ای که خود مسوولان اعلام می کنند و می گویند 12 میلیون کارگر تحت پوشش بیمه داریم، با احتساب خانواده کارگران حدود 40 میلیون نفر می شویم. اگر بگوییم که آمارهای مسوولان غلط است اما ما حداقل نصف جمعیت کشوریم و می شویم چهل میلیون نفر. از این بابت که مشترک المنافع هستیم و عملکرد یا منافع طبقاتی مان یکی است، طبقه نام می گیریم. خیلی از افراد اما حتی به کار بردن واژه طبقه را از ما دریغ می کنند. دلیلش هم این است که یک عده از آقایان به جای اینکه روز کارگر را به ما تبریک بگویند، برای مان هفته کارگر می تراشند. اصطلاحا سنگ بزرگ نشانه نزدن است. وقتی هفته کارگر می تراشند، هفته را با برنامه های مختلفی باید پر کنند. اما هیچ کدام از اینها در رابطه با مسائل منافی صنفی کارگران کوچک ترین ارتباطی ندارد. ما ایده ها و نظرها، خواسته ها و مطالبات زیادی داریم اما برخی جوری برخورد می کنند که انگار اگر ما بگوییم پارچ آب را پر از لیوان کنید، پارچ آب پر می شود. چنین چیزی نیست. ما مطالبات زیادی داریم که روی زمین مانده است. مطالباتی عادی، طبیعی و انسانی. با وجود اینکه سازمان جهانی کار (ILO) وجود دارد و ما عضو آن و حتی عضو هیات مدیره اش هستیم و همچنین قسمت اقیانوسیه و آسیای آن را هم به ما سپرده اند، اما متاسفانه مسوولان حقوق بنیادین کار را اعمال نمی کنند و به آن تن نمی دهند. متاسفانه مسوولان ما به قوانینی که خودشان نوشته و وضع کرده اند هم توجه و عمل نمی کنند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم راه درازی در پیش داریم و هنوز که هنوز است، باید فلاکت بکشیم و ذره ذره با آن مبارزه کنیم.