آرشیو سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۵۱۰۶
تپش روز
۵

سابقه دار شوی، بیکار می شوی

بعد از دوستی با مردان پولدار همراه همدستانش سراغ آنها می رفت و نقشه دزدی از آنها را اجرا می کرد. برای این که طعمه هایش مقاومت نکنند، آنها را با سلاح تهدید می کرد. پس از شکایت هایی از اعضای این باند، ماموران تحقیقات برای دستگیری آنها را آغاز کردند تا این که در طرح جدید پلیس دستگیر شدند. میثم سرکرده باند است و اعتیادش را دلیل اصلی تشکیل این باند می داند.

سابقه داری؟

بله. سه بار تا به حال دستگیر شدم.

متاهلی؟

سه سال است ازدواج کردم اما بچه ندارم.

به چه جرمی دستگیر شدی؟

سرقت مسلحانه.

چطور سرقت می کردید؟

غروب ها در پارک ها پرسه می زدم و طعمه های خود را از میان پیرمردها شناسایی می کردم. بعد با آنها طرح دوستی می ریختم. در لابه لای صحبت ها زمانی که در خانه تنها بودند را می فهمیدم و با همدستی دوستانم سراغشان می رفتیم.

چه چیزی سرقت می کردید؟

وارد خانه که می شدیم، اموال با ارزش قابل حمل را سرقت می کردیم. پول، طلا، فرش گران قیمت و...

چرا این باند را تشکیل دادی؟

به خاطر اعتیاد. تا قبل از اعتیاد در یک اداره دولتی کار می کردم. درآمدم هم خوب بود اما به شیشه معتاد شدم و مرا اخراج کردند. برای تامین هزینه اعتیاد مجبوری هر کاری بکنی. من هم سرقت را انتخاب کردم.

چقدر درآمد داشتی؟

بستگی به طعمه داشت. گاهی یک سرقت برای هرکدام از ما 50 میلیون تومان داشت. گاهی هم کل اموال سرقت می شد ده میلیون تومان. چند بار کارت بانکی طعمه ها را گرفتیم که پول زیادی داخل آن بود و با گرفتن رمز، حسابشان را خالی کردیم.

تا کی ادامه می دادی؟

تا وقتی دستگیر می شدم. تنها منبع درآمدم همین سرقت بود.

همسرت می دانست سرقت می کنی؟

نه، فکر می کرد به عنوان نگهبان شب در یک شرکت کار می کنم و اعتیادم را ترک کرده ام. تهدید کرده بود اگر دوباره سمت خلاف بروم، طلاق می گیرد. مطمئنم این سری دادخواست طلاق می دهد. سری قبل که زندان رفتم به او حق طلاق دادم.

چرا سعی نکردی، درست زندگی کنی؟

نفست از جای گرم بلند می شود. تو هم اگر سابقه دار شوی هیچ روزنامه ای استخدامت نمی کند. کسی به یک سابقه دار اعتماد نمی کند. همین باعث می شود دوباره سمت جرم بروی.