آرشیو سه‌شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۱۲
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

در باب سوسیس تخم مرغ خوردن در سحر

الیوم ششم روز از ماه مبارک رمضان است که سیاهه می نگاریم. خدا لعنت کند این خشایار را که پدرمان را در آورد. از خواب بیدار گشته وضو ساخته فرمودیم سحر چه داریم؟

عارض شد: سورپرایز!

فرمودیم: سوپ هم شد سحری! اجانب و رعیت بفهمند سحری سوپ خورده ایم که آبرو برایمان نمی گذارند. این طعام قوت داشت خودش را نگه می داشت.

عارض شد: نه تصدقت گردم سورپرایز لفظی فرنگی است به معنای شگفتی و اینها.

فرمودیم: نیم ساعت به اذان است. هرچه هست وردار بیاور.

عارض شد: بنشینید آماده است.

بر سر سفره جلوس کردیم، دیدیم طعامی گذاشت جلویمان. خوش قیافه بود و برق می زد، اما از ماهیتش بی اطلاع بودیم.

فرمودیم: چیست؟

عارض شد: سوسیس بندری!

فرمودیم: سوسیس چیست؟

گفت: طعامی است که خوراک اهل فرنگ است. فوق النهایه مطبوع است. فرمودیم: مگر نفرمودیم طعام فرنگی در این عمارت ورود نکند و هرچه ابتیاع می کنید وطنی باشد.

عارض شد: وطنی است تصدق. فقط فرمول از آنها گرفته ایم.

فرمودیم: باشد می خوریم.

میل فرمودیم، طعمش بد نبود؛ سیر و پر میل فرمودیم.

لکن مسلمان، نشنود کافر نبیند از تشنگی جانمان به لب آمد. در تمام طول روز زبانمان خشکه خشتی بود که در دهانمان به جهت تکلم نمی چرخید.

و در طول روز از تشنگی رمق به جانمان نمانده بود. یاد از تشنگی شهید کربلا فرموده، تحمل کردیم.

سرسراغ کردیم خشایار بیاید، تشرش زدیم. اگر نبود ماه مهربانی و رحمت، ناخن سالم به پنجه اش نمی گذاشتیم. من بعد ذالک امر فرمودیم طبیب حاضر کند صلح مشورت کنیم سیاهه قلمی مکتوب کند برای رمضان چه خوب است و چه بد. بیست و خرده ای روز مانده، بخواهیم با دست فرمان خشایار جلو برویم تا عید فطر سایه خیالی از ما باقی می ماند بی شوکت و جبروتی... خشایار رفته پی طبیب ما نشسته این سیاهه مرقوم می کنیم.