آرشیو سه‌شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۰۰
صفحه آخر
۱۶
حرف تو حرف

معنویت دل

حجت الاسلام سید محمدعلی ابطحی

می گویند عالمی اهل دقت و وسواس بر سر حوض مسجدی نشسته بود تا وضو بسازد. با دقت تمام لای انگشت ها را آب می رساند. پنج دقیقه ای گذشته بود و هنوز به شستن دست راست مشغول بود. دعاهای مستحب را هم در لابه لای وضو می خواند. دراثنای وضوی عالم بزرگ، جوانی از راه رسید. همان جا با سرعت آستین را بالا زد و کمتر از زمانی که عالم وقت برای شستشوی دست چپ گذاشته بود، وضو گرفت و به داخل مسجد رفت و هنوز شیخ کاملا از کنار حوض بلند نشده بود، برگشت و به طرف در مسجد رفت. شیخ او را صدا زد. گفت با این عجله و سرعت چطور وضو گرفتی و نماز به جا آوردی. به احتمال قوی نه وضویت کامل بود ونه نمازت مقبول. جوانک بی اعتنا به سمت در مسجد رفت. گفت من وضو ساختم و نمازی با سرعت خواندم که فقط به خدایم بگویم قبولت دارم و در برابر تو عصیانگر نیستم. و جزو بندگان تو ام. همین من را کافی است. جواب و عکس العمل آن عالم متقی را نمی دانم. شاید افسوس خورده باشد به این همه معنویت ساده. شاید هم جوانک را از دایره نمازگزاران و دینداران بیرون دانسته باشد. تفسیری که شاهدیم خیلی ها از دین و خدا دارند. نظر آنان مهم نیست. این اتفاق داستان هم باشد عارفانه ترین گفت وگو است. کسانی می توانند و خوشا به حال شان که وضو و نماز و عبادات را با همه مستحبات بخوانند. اما جامعه امروز ما مثل همان جوانک است. عاصی شماردن جامعه در برابر خدا بزرگ ترین گناه است. اگر با نگاه آن جوانک مردم را ببینیم، جامعه ما و بسیاری از مردم دنیا در برابر ذات قدرتمندی که به او پناه می برند، عصیانگر نیستند. دوستش دارند. آنهایی که در متر و اندازه شان بر این باورند که خدا آن قدر سختگیر است که همه گناهکاران را خارج از حیطه دینداران ببیند، بدترین عامل رواج عصیانگری علیه دین و خدا هستند.

در متر خدای مهربان، مهم این است که عصیانگر علیه خدا نباشیم و دل های مان خدا را ببیند.