آرشیو شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷، شماره ۵۱۵۷
فرهنگ
۹
از دنیای کتاب ها

یک روز با پیرمرد دریاها

امید رحمانی

در تقویم میلادی، امروز 21 جولای روز تولد ارنست همینگوی است. نویسنده ای که داستان های کوتاه او اتفاق مهمی در عرصه نگارش این نوع داستان ها در جهان محسوب می شود و عادات و شیوه های نویسندگی اش هنوز هم پس از سال ها مورد توجه نویسندگان و منتقدان قرار می گیرد.

بد نیست بدانید همینگوی در استفاده از کلمات بسیار حساس بوده و به این راحتی کلمه ها را وارد متن نمی کرده است.

او از نخستین نویسندگانی است که اهمیت ایجاز در نویسندگی را درک می کند، او ماشین تحریر را روی میزی می گذاشته، راه می رفته و فکر می کرده، بعد کلمه ای را می نوشته. این نویسنده معتقد بوده نشستن و نوشتن موجب می شود بیشتر و طولانی تر بنویسد، پس وقتی راه برود و فکر کند، کلمه های کمتری را می نویسد.

او در این باره گفته است: «نوشتن را بسیار دوست داشتم و هیچ وقت [با چیزی] بیشتر از نویسندگی خوشحال نمی شدم...روزهایی که 1200 یا 2700 لغت می نوشتم خوشحال تر از آن چیزی می شدم که بتوان باور کرد.

از موقعی که متوجه شدم روزی 400 تا 600 لغتی که با کیفیت نوشته شده سرعتی است که می توانم بسیار راحت تر آن را حفظ کنم، با رسیدن به این عدد شاد می شدم. فقط هم زمانی که حداقل320 لغت می نوشتم خیالم راحت می شد.»

در ادامه بخشی از «پیرمرد و دریا» معروف ترین اثر همینگوی را مرور می کنیم:

دلش برای ماهی بزرگی که صید کرده بود، سوخت. با خود گفت این ماهی، ماهی عالی و عجیبی است و می داند که من چقدر پیرم. تا به حال ماهی به این پر زوری نگرفته ام، ماهی به این غریبی نگرفته ام. شاید می داند که نباید از آب بیرون بپرد.

اگر پرید یا وحشیگری درآورد بیچاره ام می کند. اما شاید هم پیش از این چندبار به قلاب افتاده، می داند که راه جنگیدنش همین است.

از کجا می داند که فقط با یک نفر طرف است، یا آن که طرفش پیرمرد است؟ اما عجب ماهی بزرگی است، اگر گوشتش خوب باشد در بازار خیلی پول می شود.

طعمه را هم مثل ماهی نر خورد، کشیدنش هم به ماهی نر می ماند، در جنگیدنش هم نشانی از ترس نمی بینم. نمی دانم نقشه دارد یا او هم مثل من وامانده است؟