آرشیو یکشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۵۲
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

این فصل دیگری است

سید عبدالجواد موسوی

وقتی هنوز هم می بینم آدم هایی با شور و حرارت درباره امروز و فردای این سرزمین سخن می گویند تعجب می کنم. با چه انگیزه ای؟ وقتی گوشی برای شنیدن نمی یابی و آنهایی که باید حرفت را بشنوند و کاری صورت دهند به راحتی تو را در مظان بدترین اتهام ها قرار می دهند چه طور هنوز هم دست برنمی داری و حرف می زنی؟ چه چیزی تو را وامی دارد این همه سمج باشی و بر امری ناممکن پابیفشاری؟ اگر بگویید رطب خورده منع رطب کی کند؟ به شما خواهم گفت من کاری جز این نمی دانم و اگر در مقام اختیار بودم همین امروز دست از این همه وراجی برمی داشتم و تا عمر داشتم سکوت پیشه می کردم اما باور بفرمایید از من نیاید مردمی. اگر همین امروز در روزنامه ها و مجلات را ببندند و دیگر متاعی به عنوان کلام خریدار نداشته باشد بی شک به خیل کارتن خواب ها خواهم پیوست و خود را و خلقی را از دردسر خواهم رهانید. این از خودم. لیکن همه تعجبم از کسانی است که عمری حنجره پاره کرده اند و غم خلقی خورده اند و دیگران آنها را به هزار چیز ناجور متهم کرده اند اما با این حال دست از سخن گفتن برنمی دارند و بازهم برای خودشان مصیبت می آفرینند. این ها تا جایی که من می دانم برخلاف صاحب این قلم هزار جور هنر دارند و اگر تصمیم بگیرند می توانند با اندکی همت زندگی بی دردسری داشته باشند و دست کم باقی عمرشان را دور از غوغای دشنام دهندگان و تهمت زنندگان سپری کنند ولی از سر اختیار این نحوه از زیستن را انتخاب کرده اند. اگر گوشی برای شنیدن باشد هنوز هم می توان صدای صاف و زلال این مردم شریف را شنید. هرچند شنیدن من و شما دردی را دوا نخواهد کرد اما فردای تاریخ به شرافت و نجابت آنان گواهی خواهد داد و افسوس خواهد خورد چرا پیش از آنکه دیر شود صدای هشدار دهنده شان شنیده نشد.

توضیح ضروری: امیدوارم ضرورت این مقدار محافظه کارانه سخن گفتن آن هم در این روزها را دریابید. این فصل دیگری است.