آرشیو یکشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۵۲
صفحه آخر
۱۶
خواب خیابان

جویندگان طلا در فقر

سید اکبر میرجعفری

آقا رضا، آرایشگر اداره ماست. یک بار از او پرسیدم: «راستی این تیغای ریش تراشی رو بعد از استفاده کجا می ریزی؟» گفت: «من این تیغا رو می ریزم داخل یه بطری شیشه ای و درش رو می بندم. بعدش می اندازمش توی سطل زباله. اگر این کار رو نکنم شاید این تیغا دست بچه هایی رو که زباله جمع می کنند، ببره.»

نمی دانم در کشورهای پیشرفته زباله ها را چگونه تفکیک می کنند. جسته و گریخته چیزهایی شنیده ام. مثلا اینکه: در آلمان چند نوع سطل زباله برای چند نوع زباله در نظر گرفته اند و... در همین تهران هم چند سال پیش شهرداری تصمیم گرفت سر هر کوچه و خیابان دو سطل زباله بگذارد: یکی برای زباله خشک و دیگری برای زباله تر. اما این سطل ها دیری نپاییدند و امروزه همشهریان محترم زباله های شان را – از هر نوع – در یک سطل می ریزند. چرا آن طرح متوقف شد؟ نمی دانم. شاید صرفه اقتصادی نداشته است.

دیده ام و دیده اید که در تهران هم زباله ها تفکیک می شوند و عمده این کار را کودکانی انجام می دهند که به آنها «کودکان کار» می گویند. این کودکان زندگی سحتی دارند: آینده شان نیز مبهم است: اما کارشان بسیار با اهمیت است: تفکیک زباله! حتما کسانی که زباله را «طلای کثیف» نامیده اند، به ارزش زباله پی برده اند.

این مقدمه را نوشتم که بگویم: آقایان مسوول! دست کم به اندازه آقای رضای ما به فکر کودکان کار باشید. شما که می دانید: زباله طلای کثیف است: پس چرا باید زندگی کسانی که طلا جمع آوری می کنند، در سختی و محنت باشد؟ پیشنهاد صاحب این قلم این است: «ساماندهی کودکانی که بازوان اصلی تفکیک زباله در شهرند.» توضیح اینکه شهرداری می تواند تمام کودکانی را که زندگی شان از راه جمع کردن زباله می گذرد، ساماندهی کند. برای آنها کلاس های آموزشی بگذارد: اقسام و انواع اجسام بازیافتی را بشناساند: وسایل ایمنی در اختیار آنها بگذارد و خدماتی از این دست. در این صورت هم زباله ها (بخوانید: طلاها) به درستی تفکیک می شوند، هم این کودکان بهتر می توانند به آینده بیندیشند. شهرداری حتی می تواند برای این کودکان شرایط ادامه تحصیل را فراهم کند تا این کودکان به ارتقای موقعیت اجتماعی خود امیدوار باشند.