قافله شوق
(13)حوالی پنج عصر بود که رسیدیم اهواز. اول اسفند بود، ولی بهار جنوب به نیمه رسیده بود. آفتاب عصرگاهی با زرد نارنجی رو به سرخی اش، روی خط افق، چنان رنگ ارغوانی پاشیده بود، که چشم برداشتن از آن، کار آدم های عاقل بود و از من برنمی آمد. خاک رنگارنگ خوزستان توی آن ساعت، خیالم را تا دشت بی انتهای خاطرات جنگ برده بود. در طول جاده، از شوش تا اهواز، کتاب خاطره هایم را ورق زده بودم و تمام نمی شد. یادهای دیروز، همچون درختی کهنسال، ریشه در اعماقم داشت و شاخ و برگش، دوباره پیش چشمم، به رقص و رویش درآمده بود. نزدیک اهواز، با دیدن نخلستان های انتهای دشت آزادگان، که 28 سال پیش، آوازهایم را در پای نخل هایش ریخته بودم، دلم طوفانی شد و چشمم تا مرز بغض و باران پیش رفت. دلتنگی هایم به زمزمه نشسته بود:ما بچه ها مردان شب های شکیبیممجروح تیر و ترکشیم و بی طبیبیم
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.