آرشیو یکشنبه ۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۶۸
جامعه
۱۲
تا 9 اردیبهشت

کلید حفاظت از یوز

احسان مقانکی ( پژوهشگر حیات وحش)

آنچه اکنون از وضعیت بحرانی یوز در ایران می دانیم، به نگرانی ها درباره بقای آخرین یوزپلنگ های آسیا دامن می زند. جمعیت بسیار کوچک، چندپاره و چه بسا رو به زوال یوز در گستره وسیعی از شرق و مرکز ایران پراکنده است که دهه هاست با طیف گوناگونی از تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم انسان ساز روبه روست. دانش کنونی از تهدیدهای غیرمستقیم بر یوز ناچیز است. ولی می دانیم که سال هاست یوزها در کدام جاده ها تلف می شوند و در چه مناطقی در پی دامدارای سنتی، کشته شده یا از جمعیت جدا می شوند. آنچه از تجربه های مشابه در نقاط دیگر دنیا می دانیم آن است که روند انقراض چنین جمعیت های آسیب پذیر حیات وحش، بدون دخالت مستقیم، همه جانبه، بهنگام و در مقیاس گسترده، برگشت پذیر نیست.

در کنار مدیران حیات وحش، نهادهای دولتی سیاستگذار، سازمان های مردم نهاد، دانشگاهیان، نیروهای بومی و حامیان مردمی نیز در موفقیت یا شکست برنامه های گسترده حفاظت از گونه های در خطر سهیم هستند و باید بتوانند در بهبود آن نقش ایفا کنند. آنچه بر تندی شیب انقراض خواهد افزود، ناتوانی در همراه ساختن همه این نقش آفرینان حفاظت از یوز در یک تلاش گروهی، واحد و هماهنگ برای شدت بخشیدن به راهکارهای سنجیده و اجرایی است. شناسایی اشتباه های گذشته و مرور درس های آموخته، به درستی چراغ راه تلاش برای حفاظت از یوز خواهد بود. ولی اصرار بر یافتن «مقصر» یا رفع مسوولیت به حفظ یوز نمی انجامد. در این شرایط بحرانی، ممکن است هراس از اشتباه یا مقصر شناخته شدن بر مدیران چیره شود. بدون حمایت همه نقش آفرینان از تصمیم های دشوار و چالش برانگیز مدیریتی، خطر دیرکرد یا بی عملی وجود دارد که جبران پذیر نخواهد بود. حفاظت از یوز به حجم گسترده منابع مالی و توان اجرایی فراتر از ظرفیت سازمان حفاظت محیط زیست نیاز دارد که در چارچوب کارگروهی از نیروهای کارآزموده، یک برنامه نجات را به صورت مشورتی مدیریت کند، مستقل از مدیران غیرمتخصص و تغییرات سیاسی در کشور باشد و بر روند پیشرفت و گزارش دهی، پیوسته نظارت کند. شکل گیری این رویکرد در آینده نزدیک، دشوار ولی چنانچه به یک مطالبه ملی تبدیل شود، شدنی است. جز این، تنها می توان به بخت و اقبال برای یوزهای ایران خوش بین بود.