آرشیو سه‌شنبه ۶‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۷۰
جلد دوم
۷
درآمد

منطبق با ادراک عامه

کیانوش غریب پور ( گرافیست)

صادق صندوقی یکی از چند نامی است که در فرهنگ تصویری کتاب های درسی، بیشتر به یاد می آوریم: در کنار پرویز کلانتری و منوچهر درفشه و غلامعلی مکتبی.

ما اغلب مدرسه رفتن را دوست نداریم. آموزش های اجباری با محتواهایی که معمولا تا آخر عمر به کارمان نمی آید همواره آزارمان داده اما آثار هنرمندان تصویرگر برای نسل های پیاپی، این اجبار کودکی را تحمل پذیرتر کرد.پس از انتقال وظیفه تالیف و خلق کتاب های درسی، از مو سسه فرانکلین به سازمان کتاب های درسی، همزمان با رویگردانی مطلق از الگوهای خارجی در زندگی، فرهنگ و هنر، پرویز کلانتری با استفاده از الگوهای تصویری ساده شده و همخوان با اقلیم، سبک زندگی و فرهنگ فولکلور بخشی از فرهنگ تصویری ایرانی تر را در کتاب های درسی ترویج داد. رویکرد او- و نه لزوما سبک شخصی اش- سرمشقی بود برای تکلیف تصویرگران بعدی. صندوقی سال های بعد بر بنیاد همین محتوا، تصویرگری دیگری را برگزید که از نظر سبک شناسی در امتداد نگارگری های مردم پسند محمد تجویدی و هنرمندانی نظیر او بود.صادق صندوقی خطی مستقل داشت. استفاده از خرده فرهنگ تصویرگری که لزوما در هماهنگی با فرهنگ های روشنفکرانه و نوگراتر نبود. نوعی واقع گرایی با رد قلم های نگارگرانه که با ادراک عامه منطبق تر بود. شیوه او تا مدت ها مورد بی مهری جامعه هنرمندانی قرار گرفت که گرایش های نوگراتر داشتند. امروز و درپی بلوغ اجتماعی منتقدان و هنرمندان و توسعه دامنه فهم تصویرگری، بهتر از هر زمانی خصلت قلم و روحیه تصویری صندوقی قابل فهم است. نسل نوی تصویرگران بسیار گونه گون تر، توسعه یافته تر و در تکنیک و سبک، متنوع تر از نسل های قبلی خود است. امروز هنرمندان جوان با گرایش های رئالیسم جادویی و با گرایش های فیگوراتیوتر از گذشته، دامنه تصویر معاصر را گسترش داده اند.تا همین 10 سال پیش سبک صندوقی قابل فهم جامعه نوگراتر تصویرگران نبود. گیریم او و آثارش را به عنوان بخشی از تاریخ تصویری وطن پذیرفته بودند اما لذتی در پی گرفتن و ارتقای خط او نمی دیدند. با این حال امروز، در آخرین سال های دهه 90 به یمن اکسیر زمانه در تکثرگرایی فرهنگی بالغ تریم و با میراث صادق صندوقی با احترام و سربلندی مواجه می شویم. شاید بد نباشد برای تنبیه تاریخی خود از بی مهری تاریخی به گستره تصویر که صادق صندوقی را هم بی بهره نگذاشت، عذرخواه باشیم.