آرشیو چهارشنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۷۱
اندیشه
۱۴

رصد

یادمان ابن سینا با حضور دینانی و یوسف ثانی

حکیم ایرانی

همایش بزرگداشت روز ابن سینا عصر دوشنبه پنجم شهریورماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار شد. در ابتدای این مراسم غلامحسین ابراهیمی دینانی در سخنانی به موضوع ادراک عقلی در اندیشه ابن سینا پرداخت و گفت: باید دید چرا ابن سینا از احترام برخوردار است و این احترام ریشه در کجا دارد. این احترام برای حکمت او است زیرا حکمت، بزرگ است و هیچ چیز دیگر بزرگ نیست. بعد از خدا، حکمت از همه چیز در این عالم بزرگ تر است. قرآن کریم کسی که خداوند به او حکمت دهد را از خیر کثیر که به او داده شده یاد می کند. خیر کثیر چیست؟ خیری که خیر باشد ولی کثیر باشد. به تعبیر قرآن خیر کثیر، حکمت است. بنابراین ابن سینا که حکیم بوده است خیر کثیر است.

دینانی با بیان اینکه در تاریخ اسلام، حکیمی همانند ابن سینا تاکنون زاییده نشده است، تصریح کرد: متاسفانه هزار سال است که ابن سینا به درستی تدریس نشده است. اگر آثاری که از او بعد از آتش زدن باقی مانده، بود: اکنون جهان چهره دیگری داشت. در دنیا آدم های شرور، با حکمت، بد هستند و بر عقیده نادرست خود پافشاری می کنند. حکمت، بحث از هستی است. وجود و موجود با هم فرق دارند. وجود دیده نمی شود ولی موجود دیده می شود. آدم ها موجودات را می شناسند ولی وجود را نمی شناسند. حال باید دید مجموعه موجودات، جهان هستند یا جهان ظرف موجودات است؟ ابن سینا به این مسائل می پردازد و از ادراکات عقلی یاد می کند. ابن سینا به معقول و محسوس اشاره می کند و به ادراک عقلی و ادراک حسی می گوید همه موجودات کره زمین دارای ادراک عقلی و حسی هستند. آدم ها هم جزو محسوسات هستند. ادراک عقلی شامل 3 کلمه مفهوم، مدلول و معنی می شود. شیخ الرییس ابوعلی سینا از کلی و جزیی صحبت می کند و ادراک عقلی را کلی می داند. ابن سینا کل طبیعی را انسان می داند و کل منطقی مفهوم کلی است.

وی با بیان اینکه ابن سینا معنی جهان را به ما می فهماند، ادامه داد: جهان مجموعه ای از اشیاست یا شامل اشیاست. انسان تنها موجودی است که از کلی به جزیی می آید و از جزیی به کلی می رسد. شیخ الرییس تمام حرفش این است که زندگی را معنی کند. همه انسان ها زندگی می کنند اما هر کس برای خودش یک معنی دارد. زنده بودن با زندگی کردن فرق دارد. ابن سینا با علم حضوری به شناخت شناسی رسیده است. او هزار سال پیش، از انسان معلق سخن گفت که اشاره به آگاهی حضوری انسان دارد.

این استاد دانشگاه با اشاره به ایرانی بودن ابن سینا تاکید کرد: ابن سینا در بخارا متولد شد، در اصفهان زندگی کرد و در همدان فوت کرد. بخارا در آن زمان جزو ایران بوده است. شیخ الرییس فیلسوفی است که نظیر ندارد. او ارسطو را خوانده بود ولی پیرو ارسطو نبود و فیلسوفی است که در جهان تا امروز نظیرش نیامده است.

تناسب زیبایی ظاهری و باطنی

«سیدمحمود یوسف ثانی» استاد فلسفه اسلامی دیگر سخنران این نشست بود که در سخنانی با موضوع عشق در فلسفه ابن سینا اظهار کرد: در تاریخ فلسفه منسجم ترین بحث ها درباره عشق مربوط به افلاطون است که در دو رساله، حق مساله را ادا کرده است. این سنت به وسیله ارسطو ادامه یافته ولی در فلسفه ارسطو، عشق از منزلت آسمانی خود تنزل پیدا کرده است. ارسطو عشق را از اقسام هستی معنا می کند. گر چه آنجا هم مفهوم دوستی بسیار تلطیف می شود ولی آن نوع سخن کمتر از آن سخن گفته می شود و در عالم اسلام فلاسفه به ندرت به مساله عشق پرداخته اند و عرفا معمولا از آن یاد کرده اند.

عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در بخشی دیگر از سخنان خود با بیان اینکه ابن سینا اولین کسی است که رساله اش در خصوص عشق برای ما باقی مانده است، تصریح کرد: ابن سینا، این رساله را به درخواست شاگرد خود ابوعبدالله فقیه معصومی نوشته است که یکی از بهترین و کامل ترین رساله های ابن سیناست. بعد از این مقاله، عمده ترین جایی که ابن سینا درباره عشق حرف زده کتاب اشارات و الهیات شفاست. هر کدام از این کتاب ها نکته هایی از عشق دارد که در کتاب های دیگر او نیست. در کتاب های طبی ابن سینا هم بحث عشق آمده است و اتفاقا در این کتاب ها در ذیل امراض نفسانی قرار گرفته است. در همان کتاب طبی هم اشاراتی به عشق می کند که نشان می دهد عشق برای ابن سینا از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.

یوسف ثانی با اشاره به رساله عشق ابن سینا ادامه داد: در این رساله ابن سینا فرض را بر این می گیرد که عشق هست و چیستی عشق نزد نفوس متعارف انسانی امری معلوم است. در اینجا هویات عالم مطرح می شود که یا مدبرند یا مدبر نیستند که تحت تاثیر تدبیری اداره می شود یا مستقل از آن هستند. عشق در وجود مدبر به نحوی معنا می شود و در وجود غیرمدبر به نحو دیگر. عمده بحث ابن سینا در وجود مدبر است که چگونه عشق می تواند در آنها وجود داشته باشد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه از نظر ابن سینا، خدای متعال خلق انسان را این گونه قرار داده که در نظام عالم، قوای موجودات نسبت بین شان ترتب برقرار باشد و وجود این ترتب بین قوا و اینکه تلطف پیدا کنند یک وضع و تقدیر الهی است.

وی افزود: از نظر ابن سینا حب صورت زیبا اگر به اعتبار عقلی بود وسیله رافت و ارتقای روح و نفس آدمی است. از نظر او، این ملاحظه عقلانی همین است که دنبال ایجاد نسل باشد و می گوید هیچ یک از ازکیا و هوشمندان عالم از اشتغال به یک وجه حسن خالی نیستند. ابن سینا به تناسب زیبایی باطنی و زیبایی ظاهری قائل است و این دو را در کنار هم می داند. از نظر او عشق بر حیطه درک ادراک حصولی است یعنی ما از طریق حواس مان با یک محبوبی ارتباط برقرار می کنیم. او در اشارات، عشق را حقیقتی تعریف می کند و به این تعبیر از عشق می پردازد که در نهایت برای عشق خدا به کار می رود.