آرشیو چهارشنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۵۱۸۹
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

قورباغه سخنگو و شخصی که این کاره بود

امید مهدی نژاد

شخصی از کنار برکه ای می گذشت. قورباغه ای دید که به جای آن که همچون سایر قورباغه ها قورقور کند، با نظم و ترتیب یک جا نشسته و به او خیره شده بود. مشغول نگاه کردن به او بود که قورباغه او را صدا کرد و گفت: ای شخص، اگر مرا نوازش کنی، به دختری زیبا بدل خواهم شد. شخص که از حرف زدن قورباغه در شگفت آمده بود، فورا قورباغه را برداشت و در جیبش گذاشت.قورباغه از داخل جیب گفت: ای شخص، اگر مرا نوازش کنی به دختری زیبا بدل خواهم شد و با تو ازدواج خواهم کرد. شخص لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.قورباغه گفت: ای شخص، عرض کردم اگر مرا نوازش کنی به دختری زیبا بدل خواهم شد و با تو ازدواج خواهم کرد. تک دختر هم خواهم بود و پدرم هم صاحب چند شرکت صوری واردات خودرو خواهد بود و پیر خواهد بود و بعد از فوتش همه اموالش به ما خواهد رسید.

شخص باز هم چیزی نگفت و به راه خود ادامه داد.

قورباغه گفت: هوی، کری؟

شخص گفت: ای قورباغه، دختر زیبا همه جا یافت می شود، اما قورباغه سخنگو دیگر پیدا نمی شود.

قورباغه پرسید: ای شخص، معلوم است خیلی زرنگی. کیستی و شغل تو چیست؟

شخص گفت: فلانی هستم، تهیه کننده و مجری برنامه تلویزیونی «شگفتی های خلقت» شبکه چهار.

قورباغه گفت: زکی. اینم شانس ما و فحش های بدی به بخت و اقبال خود داد و هر دو خاموش شدند