آرشیو سه‌شنبه ۱۳‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۷۵
هنر و ادبیات
۸
یادداشت -2

نگاهی به اجرای زوفیا بوروس در اولین روز «show of hands»

امید سلطانی
«زمانی که یک قطعه موسیقی من را دربرگرفته یا لمس می کند، دلم می خواهد بازتابش دهم. آینه ای باشم و بیانش کنم»٭

اگر بخواهم نامی برای آنچه بوروس می نوازد انتخاب کنم، گیتار «Meditative» احتمالا تعریف درستی خواهد بود. یگانگی بوروس برای من نه در خلق موسیقی تازه که در خلق لحظاتی تازه از قطعاتی قدیمی و بعضا رنگ و رورفته است. اهمیت کار بوروس اهمیت اجراست، نه هیچ چیز دیگر. امروزه اغلب هنرمندانی که به شکل تخصصی روی موسیقی کلاسیک کار می کنند و از طریق اجرای آثار دیگران، خواه مرده و خواه زنده اسم و رسمی به هم زده اند دقیقا به این خاطر مهم هستند که رنگ و بوی خاصی به این آثار می بخشند. مثلا وقتی «ماوریتزیو پولینی» اثری از شوپن می زند، شوپن متعلق به پولینی می شود و وقتی «ولادیمیر اشکنازی» از شوپن می نوازد، بخش مهمی از کیفیت صوتی پیانو متعلق است به شخص اشکنازی. بوروس هم در دو اثری که با نشر ECM منتشر کرده، یعنی En otra parte و Local Objects سراغ آثار دیگر آهنگسازان رفته و آنچه عرضه می کند در وهله نخست حسن سلیقه اش در انتخاب قطعات است و در مقام بعدی اجرای آنها است: یک کیفیت شخصی و کاملا زنانه. وقتی بوروس اجرای خود را در شب دهم شهریور و در مکان فرهنگسرای نیاوران با قطعه «یک روز در نوامبر» آغاز کرد خبر از یک اجرای کاملا شخصی می داد. این قطعه که اثر گیتاریست کوبایی لئو بروئر است، همان قطعه ای است که شنیدنش در 15 سالگی، طبیعت ارتباط بوروس با موسیقی را تغییر داد. در ادامه این گیتاریست مجار با اجرای قطعاتی از آهنگسازانی چون کیکی سینسی و خورخه کاردوسوی آرژانتینی، متیاس دوپلسی فرانسوی و... حضار را به وجد آورد. یکی از قطعات تازه ای که بوروس برای مخاطبان ایرانی خود در نظر گرفته بود Trails Crossing از بیورن مه یر بود که با تنظیم تازه ای برای گیتار کلاسیک آن را به اجرا درآورد. اگرچه اجراهای محبوب من از بوروس مثل Callejon de la Luna (بیسنته آمیگو) و کویون بابا (کارلو دومنیکونی) جزو رپرتوار آماده شده زوفیا بوروس برای این اجرا نبود و همین طور از تکه تکه شدن اجرا با تشویق های خودمان ناراضی بودم، اما تماشای او و گوش سپردن به صدای ژرف گیتارش لحظاتی بی نظیر را برایم رقم زد.

٭ زوفیا بوروس