آرشیو پنجشنبه ۱۵‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۶۸۶۹
ایران جمعه: کافه فرهنگ
۱۲
کتاب پیشنهاد هفته

محمود معتقدی، شاعر و منتقد ادبی از کتاب هایی می گوید که تاثیری ماندگار بر او گذاشته اند

چند پیشنهاد برای کتاب دوستان

آنقدر به واسطه حرفه ام کتاب خوانده ام که انتخاب از میان آنها برایم قدری سخت است؛ با این حال شاید بد نباشد از تازه ترین مجموعه داستانی بگویم که بتازگی خوانده ام و به گمانم شاید بد نباشد از فرصت تعطیلات آخر هفته برای مطالعه آن استفاده کنید. این مجموعه داستان از «یارعلی پور مقدم» است و «گنه گنه های زرد» نام دارد، اگر از چند نمایشنامه و فیلمنامه ای که در آن منتشر شده بگذریم به دو داستان کوتاهی می رسیم که خواندن آنها را به علاقه مندان ادبیات داستانی پیشنهاد می دهم. پورمقدم نویسنده ای است که در خلق اغلب داستان هایش از شیوه تک گویی و مونولوگ گویی استفاده می کند، درست مانند روشی که در این دو داستان در پیش گرفته است. یکی از این دو داستان درباره پیرمردی است که جوانی اش در مسجد سلیمان سپری شده، مردی بختیاری که رد پای لهجه اش را می توان به پررنگی هر چه تمام تر در این داستان کوتاه دید. نویسنده، پیرمردی روستایی را در برابر شما قرار می دهد و از سختی و رنج هایی می گوید که او از جوانی با آنها روبه رو شده است. حتی از تقابلی می خوانید که پیرمرد داستان با دختر و پسرش روبه روست، با صحنه هایی از روزگاری روبه رو می شوید که با بیکاری و بی پولی دست و پنجه نرم می کرده است. داستان دوم این مجموعه به دانش آموز میانسالی تعلق دارد که از محل زندگی اش در جنوب تهران و محله ای فقیرنشین می گوید. این داستان هم با نگاهی اجتماعی نوشته شده و دنیایی از رنج و غم های کاراکتر اصلی را پیش روی شما می گذارد. برعکس داستان قبلی، در اینجا خبری از لهجه محلی نیست و ماجراها به زبان رایج امروزی در شهرهایی چون تهران نوشته شده است. ترجیح می دهم دو پیشنهاد دیگرم برای کتابخوانان حرفه ای باشد، البته آنهایی که تازه قدم به دنیای ادبیات گذاشته اند، «بوف کور» نوشته صادق هدایت یکی از آنهاست که محال است پیگیر ادبیات معاصر ایران باشید اما آن را نخوانید. هر چند که در گذشته نگاه درستی متوجه این کتاب نبوده اما امروز حداقل در فضای نقد شاهد برخورد حرفه ای تری در ارتباط با آن هستیم. این کتاب از منظر اسطوره شناسی جای تامل زیادی دارد. هر چقدر داستان پیش می رود شما به عنوان خواننده با نشانه شناسی های بیشتری روبه رو می شوید. با این که آثار هدایت برخوردار از نوعی مرگ اندیشی است اما به هر حال نویسندگان بسیاری تلاش کرده اند از سبک و سیاق نوشته هایش تقلید کنند. اگر تا به امروز «بوف کور» را نخوانده اید حتما به سراغ این رمان که به گمانم مدرن ترین اثر دوران خود است بروید. اما آخرین کتابی که از آن خواهم گفت «نام گل سرخ»، نخستین رمانی ست که «اومبرتو اکو» نویسنده ایتالیایی آن را خلق کرده است. ماجراهای این رمان در میانه قرون وسطی می گذرد، در این رمان شما علاوه بر داستانی خواندنی از برخی فجایعی که مرتبط با آن دوران است و در صومعه ها رخ داده روبه رو می شوید. «نام گل سرخ» در بستر تاریخ شکل گرفته و با تخیلات قوی نویسنده درآمیخته است، بد نیست بدانید که معنای اسم آن هم به نوعی نشانگر شکوه رم در یونان قرون وسطی است، این رمان تا به امروز به بیش از 25 زبان زنده دنیا ترجمه شده و با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان روبه رو شده است.