آرشیو سه‌شنبه ۲۰‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۳۲۴۱
صفحه اول
۱
حرف اول

مصداقی از اقتصاد رفاقتی

سید غلامحسین حسن تاش

کشور بسیار جالبی داریم، اتفاقاتی در آن می افتد که خارق العاده است، یعنی حداقل در عادت هیچ کشور پیشرفته و حتی کمی پیشرفته هم نیست؛ شاید عقلشان نمی رسد یا عواطفشان ضعیف است! یک نفر که به همراه نفراتی از بستگان خود سی وچند سال است (البته با یکی، دو وقفه زمانی) تجارت یکی از مهم ترین کالاهای انحصاری صادراتی دولت و بعضی مشتقات آن را در تسخیر خود دارد، یکی، دو سال در میان، طرفیت خود را در این تجارت عوض می کند. چند روز پیش در راهروهای دستگاه دولتی که این تجارت مربوط به آن است در موضع خریدار یا دلال یک خریدار رفت وآمد داشت و برای چند دلار و سنت تخفیف گرفتن چانه می زد، پریروز از بالاترین مقام همان دستگاه حکم گرفت که مسئول همان تجارت باشد و تمام بخش ها و شرکت های مربوط به فروش آن محصولات زیر نظر او قرار گرفت. تا دیروز ضوابط فروش و قیمت را تعیین می کرد، دوباره امروز از همه سمت های دولتی خود استعفا داد و به خریدار یا دلال خریدار تبدیل شد. گاهی هم تحریم و پساتحریم بهانه خوبی بوده است برای از موضع خریدار به موضع فروشنده رفتن یا برگشتن از بخش دولتی به بخش خصوصی. تا فردا، کجای این تجارت باشد. کسی که با خود شطرنج بازی می کند، باخت هم خواهد داشت؟ این یکی از بارزترین مصادیق همان اقتصاد رفاقتی است که در نامه اخیر 38 اقتصاددان خطاب به رئیس جمهور و مردم آمده بود. رفاقت و صمیمیتی بی نظیر میان دولت و بخش ظاهرا خصوصی و میان خریدار و فروشنده و میان حکمرانی و تصدی گری!