آرشیو دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷، شماره ۳۲۸۵
صفحه اول
۱
سرمقاله

پارادوکس تحریم ها

غلامرضا نظربلند (اقتصاددان)

روزهای حساسی را پشت سر می گذرانیم. همان طور که انتظار می رفت، اخبار ایران در صدر قرار گرفته و در رسانه های بین المللی بیشترین بازتاب را یافته است. در نظر داشتم به سه موضوع بازگشت تحریم ها، آخرین وضعیت کانال ویژه مالی (گذرگاه مالی) اروپایی ها و تحرکات مشکوک در چند کشور اروپایی و کشیده شدن پای ایران در میان این وانفسای زمان بپردازم که یادداشت تلگرامی دکتر عبده تبریزی مبنی بر معافیت دو تابعیتی های آمریکایی- ایرانی از تحریم های خزانه داری آمریکا با محتمل دانستن اینکه به قصد لطمه زدن به اقتصاد ایران باشد، نگارنده را به پرداختن به موضوع تحریم واداشت. مستند معافیت اشاره شده در این یادداشت دستورالعملی است که دفتر کنترل دارایی های خارجی خزانه داری آمریکا موسوم به اوفک (OFAC) در تاریخ دوم نوامبر 2018 صادر کرده و در آن به شهروندان آمریکایی (با منشا ایرانی یا به عبارتی شهروندان آمریکایی-ایرانی) اجازه داده تا بتوانند دارایی های شخصی خود در ایران را به فروش برسانند و عواید آن را به آمریکا منتقل کنند. این نوشتار بر آن است تا به مقوله تحریم بپردازد و در حد مسیر اظهارات مقامات آمریکایی را که ادعا می کنند: «اقدامات واشنگتن نه مردم ایران؛ بلکه رژیم ایران را هدف گرفته است»، راستی آزمایی کند. به طور کلی آمریکا در سال ها و دهه های اخیر در برخورد با کشورهایی که آنها را متخاصم می داند، راهبردی موسوم به «قدرت اجبار» به کار می گیرد. تحریم و در درجات بعدی «حمایت از مخالفان سیاسی» و «عملیات سایبری تهاجمی»، مهم ترین ابزار قدرت اجبار هستند. مضافا، استفاده از این محصول فکری اندیشکده هایی مانند راند، نه مانند عملیات نظامی هزینه های سنگین در بر دارد و نه مانند روش های دیپلماتیک فاقد تاثیر لازم است. از تحریم در «سند راهبرد ملی آمریکا» نیز به عنوان ابزاری اقتصادی یاد شده که می تواند «جزء مهمی از استراتژی های بازدارندگی، اعمال فشار و محدود ساختن دشمنان» باشد. در این باره سند حفظ امنیت منافع آمریکا با بیان مطالبی که در زیر بخشی از آن نقل می شود، تصویر روشن تری ارائه می کند:

«پایه امنیت ملی اقتصادی آمریکا، یکپارچگی نظام مالی جهانی است. بی بدیل بودن دلار به عنوان ارز مبادلاتی جهانی، منشا قدرت مالی بی رقیب آمریکا است. آمریکا باید از تحریم های اقتصادی پیچیده و پیشرفته در مقابله با چالش های دشوار مبتلابه در عرصه بین المللی که مصادیق آن ایران، روسیه، چین و کره شمالی است، استفاده کند».

هم اینک از میان تحریم های اقتصادی، تحریم های مالی کاربرد به مراتب بیشتری پیدا کرده و ازاین رو اصطلاح «اسلحه مالی» چند سالی است که تداول یافته است. این پیچیده ترین نوع تحریم، ماهیتی بدخیم دارد؛ به طوری که می توان نام «تحریم های ویروسی» به آن داد. به این معنا که چنانچه فرضا بانک مرکزی به بانک صادرات که مشمول تحریم است، خدمات بدهد، خود نیز تحریم می شود و در گام بعدی هر شخص یا بنگاهی که با بانک مرکزی همکاری کند، در فهرست تحریم قرار می گیرد و در گام های بعدی به همین ترتیب فهرست تحریم گسترش می یابد. این همان چیزی است که شش سال پیش قانون ایفکا

(Iran Freedom and Counter-Proliferation Act of 2012) زیرساخت حقوقی آن را به وجود آورد. با بیان مقدمات و مستندات پیش گفته عجالتا می توان گزاره هایی را استنتاج کرد که در زیر فهرست وار ذکر می شوند:

1. تحریم راهکار نرم خصمانه ای است که قدرت برتر اقتصادی جهان آن را ابزار ساخته و بر اساس منویات سیاسی خود به جان اقتصاد جهانی انداخته است.

2. آمریکا که داعیه پرچم داری جهان آزاد و اقتصاد بازار را دارد، خود با اعمال تحریم های اقتصادی و به ویژه مالی، بیش از هر قدرت و کشور دیگری هنجارها، آموزه ها و قوانین آزادی اقتصادی را نادیده می گیرد و آنها را دور می زند.

3. برخلاف تاکید فراوان مقامات آمریکایی از جمله رئیس جمهور و وزیر خارجه این کشور، مبنی بر اینکه «اقدامات واشنگتن نه مردم ایران؛ بلکه رژیم را هدف گرفته»، تحریم ها مستقیما متوجه مردم عادی، به ویژه شهروندان دهک های پایین است. پرسش های بی جواب برای رد ادعای مقامات یادشده بسیار است. از جمله آنکه مگر می شود شما کمر به قطع کامل صادرات نفت ایران ببندید و هشتاد و چند میلیون جمعیت را از درآمد آن محروم کنید، باز هم بگویید مردم را هدف نگرفته اید؟

شما می گویید به دلایل انسانی مواد غذایی و دارویی معاف از تحریم اند و هم زمان بر صفرشدن صادرات نفت ایران که مهم ترین منبع ارزآور کشور است، تاکید می کنید. حتی به فرض معافیت مزبور، چطور می شود که بدون داشتن درآمد، بهای آن اقلام را پرداخت؟ مضافا وقتی شما سوییفت را تحت بیشترین فشار قرار می دهید تا ارتباطات مالی بین بانکی خود را با ایران قطع کند، از چه طریقی می توان وجه دارو و غذا را پرداخت کرد؟ به علاوه، به فرض که معافیت اقلام یاد شده به دلایل انسان‎دوستانه باشد، آیا مگر نه این است که این همان «نفت در برابر غذای» عراق دوره صدام است که یک قلم هلاکت 500 هزار کودک معصوم را به‎ دنبال آورد؟ این چه کوسه ریش پهنی است که هم انسانی و هم به درستی تداعی کننده ضد بشری ترین مصنوع تحریم دو دهه اخیر است؟

4. آیا تحریم صدها شخص حقیقی و حقوقی حال با هر توجیهی، مگر نه این است که به تک تک آحاد جامعه انتقال می یابد و آنها را به ترکش خود گرفتار می کند؟ اگر بانک مرکزی که بانک بانک ها است، تحریم شود، مگر نه این است که همه بانک ها تحریم می شوند؟ و وقتی بانک ها که با همه کم و زیادشان بالاخره بنگاه های خدمات رسان اند، تحریم شوند، مگر نه این است که همه جامعه از آن خدمات محروم می مانند و آسیب جدی می بینند؟ اگر مقامی در سازمان تامین اجتماعی تحریم شود، مگر نه این است که همه زیرمجموعه های او از این وضعیت تاثیر می گیرند؛ به گونه ای که ممکن است نتوانند نه تنها مراکز اقتصادی، بلکه بیمارستان های وابسته را حتی برای خدمات‎رسانی‎های اولیه آماده نگه دارند؟

5. شما که می گویید «قصد آمریکا تغییر رژیم نیست؛ بلکه تغییر رفتار آن است» و از ایرانیان می‎خواهید تا «علیه دولت شان اعتراض کنند و تغییرات اساسی را بخواهند»، به این پرسش ها هم پاسخ دهید که سنجه تفکیک تان چیست و اصولا چطور آن را عملی می بینید؟ مهم تر از آن، از خود هم نمی پرسید این چه برخورد موهنی است که مردم یک کشور را مانند انسان محجور که نیاز به قیم دارد، بدانید و متوقعانه آنها را علیه حکومت شان بشورانید؟ آیا با همان سنجه و مترهای خود از خود نمی پرسید که اگر این دخالت آشکار در امور داخلی یک کشور نیست، پس چیست؟

6. شما که با برخوردارکردن تبعیض آمیز دوتابعیتی های ایرانی الاصل از معافیت محدودیت انتقال عواید حاصل از فروش دارایی های شان به آمریکا نه تنها میلیاردها دلار به اقتصاد ایران زیان وارد می کنید؛ بلکه عملا و شاید هم عمدا آنها را از زادگاه و خاستگاه اصلی خود جدا می کنید تا دیگر در حد مالکیت خانه و کاشانه ای برای آنها علقه ای به مام میهن باقی نماند، چگونه می توانید این گونه اقدامات را توجیه کنید؟ بسیار واضح است که برای این پرسش ها فعلا از جانب کاخ سفیدنشینان و اهالی کاپیتول هیل پاسخی نیست؛ اما رجای واثق دارم با برخوردار شدن این «ینگه دنیایی»ها از عقلانیتی که صرفا از طرف مقابل خود انتظار دارند، مشکل به «مشکلی نیست که آسان نشود»، بدل شود.