آرشیو دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷، شماره ۹۳۷۹
صفحه اول
۱
سرمقاله

پویایی شناسی حکم قرآنی حجاب

حامد حاجی حیدری

زمانی، جبهه ملی علیه «حکم قرآنی قصاص»، فشار از پایین و چانه زنی از بالا ساز کرد و پاسخ قاطعی از مرجعیت و مردم مومن ایران گرفت، و امروز…و امروز، یک تئوریسین اصلاحات، در یک مشق نگاری نه چندان نو، علیه حکم قرآنی حجاب سر بر داشته است. عالی جناب سعید حجاریان در گفت وگو با یک عدد «مشق نو»، علاوه بر سخنانی خشن و تاکید مجدد بر «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» در آستانه شانزده آذر، از «سازمان نداشتن» و «سراسری نبودن» چییییز دختران خیابان انقلاب انتقاد کرده است. به موازات این حرکت تئوریک این تئوریسین اصلاحات، داستان پروانه سلحشوری را هم که همه می دانیم و همه می دانند؛ البته داستان فاطمه حقیقت جو و فریبا داوودی مهاجر و فرناز قاضی زاده و شادی صدر را هم همه می دانیم و همه می دانند. از میان اصلاح طلبان چنین ناپاکی هایی برمی خیزند، و این نشان می دهد که در ایدئولوژی اصلاح طلبی ایرادی هست. اصلاح طلبان در میان گزینه های نامناسب خود، نمونه های کشف حجاب کرده دارند، ولی امروز، با بیانات عالی جناب حجاریان، نه عمل، بلکه حمایت نظری از «کشف حجاب دوم» پس از «کشف حجاب اول رضاخانی»، روشنفکران غریبه از فرهنگ ایرانی و اسلامی ما را وارد فاز تازه ای کرده است.

خطای «روشنفکران غربزده-چپگرای سنپطرزبوغی» در برآوردهای سیاسی شان را زمانی خود عالی جناب حجاریان گوشزد کرده بود؛ این که اصلاح طلبان، همواره در موقعیتی مقابل دین موضع گیری کرده اند و سنگر دین را یک سره به حریف وا گذاشته اند؛ و سنگر دین، سنگر نیرومندی است.

از جانب دیگر، جامعه شناسان چپ گرای حاضر در جبهه اصلاحات، و همین طور خود عالیجناب حجاریان، مدام، گرایش و تمایل خود را به جنبشی کردن فضای سیاسی کشور آشکار نموده اند، چرا که بر مبنای ایستار اصولا چپ آن ها، این، تضاد است که می تواند برای روشنفکری مغایر فرهنگ فرصت ایجاد کند. ولی تضاد، این خصلت را هم دارد که صورت مسئله های مبهم را آشکار می کند و اگر معلوم شود که این روشنفکران به رغم آنچه در اثنای انتخابات می گویند دنبال اغراض روبنایی نیستند، آن وقت جامعه در مقابل آن ها «پلاریزه» خواهد شد.

خطای برآوردهای سیاسی «روشنفکران غربزده-چپ گرای

سن پطرزبوغی» این است که به رغم همان اعقاب چی گرایشان، از درک پویا از روندها و واقعیت های سیاسی غفلت می ورزند و به دگم اندیشی و دترمینیسم گرفتار می شوند؛ از این مطلب مهم غافل می شوند که وقتی تضاد ایجاد شد، وقتی چرخ ها به سمت رویارویی تضادآمیز به گردش در آمد، آن گاه وضعیت و متغیرهای جامعه به منوال ایستا نمی مانند، بلکه قطب های جامعه تصریح می شوند و از ابهام در می آیند و فرمول ها علنی می گردند؛ آنچه پنهان می شد علنی می گردد و اتحادهای مهمی شکل خواهد گرفت. آش جامعه، چرخ و هم درست و حسابی می خورد.عالیجناب حجاریان، به وهم تغییراتی در حوزه علمیه دل خوش است؛ غافل از این که به رغم آموزه های روشنفکری که دین را در سیمای پدری از یهودیت بریده و به مسیحیت پروتستان نیم بند گرویده شناخته بود، هر نحو پویایی در حوزه علمیه دینی، همواره مقید به متن دینی است، آن هم در زمینه تشیع که متن مندترین و فرهیخته ترین مذهب جهان است، و همان طور که تجربه سروشیسم از 1376 تا کنون مدلل می سازد، این متن مندی در دامنه قرآن کریم، اکیدا مودب و مقید می شود، که نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون. و متن مقدس شریف، به همان اندازه که در مورد «حکم قرآنی قصاص» صریح است، در زمینه «حکم قرآنی حجاب» نیز اکیدا صراحت دارد. اگر اصلاح طلبان، آن طور که عالیجناب حجاریان می گوید، به گمان اعمال نفوذ بر حوزه علمیه هستند که محال است چنین شود، این نفوذ پر تزویر، تا وقتی است که این «روشنفکران غربزده-چپ گرای سن پطرزبوغی»، رزومه ضد دین خود را پشت ته ریش ها و چادرهای نیم بند پنهان کرده باشند و وقتی حجاریان و سلحشوری و حقیقت جو و داوودی مهاجر و قاضی زاده و صدر طور دیگری سخن بگویند و عمل کنند، داستان ها فرق خواهند کرد. وقتی آشکارا از زبان تئوریسین اصلاحات، علیه «حکم قرآنی حجاب» صف آرایی صورت بگیرد، صف ها از یکدیگر جدا خواهند شد، و پرده های تزویر فرو خواهد افتاد.زمانی آگوست کنت جامعه شناس، به مشق نگاران نوپای جامعه شناسی آموخته بود که وسوسه قناعت به ایستایی شناسی در شناخت پدیده اجتماعی، دامی بر سر راه جامعه شناس است.او تذکر می داد که شناخت «واقعیت اجتماعی تام» میسر نمی شود، مگر آن که نقص ایستایی شناسی با پویایی شناسی واقعیت اجتماعی تصحیح شود و تا آن وقت، نباید در مورد یک پدیده اجتماعی وارد قضاوت و عمل شد. اصل مطلب این مقال آن است که «مسئله حجاب»، یک ایستایی دارد و یک پویایی. در قواره ایستای این پدیده اجتماعی، به نظر می رسد برخی از زنان و دختران در اقشار متوسط شهری، ظاهرا در مراعات حجاب کامل قصورهایی دارند. همان ها، اغلب خانواده مدارند و نسبت به بی بند و باری در خانواده تاب نخواهند آورد. همچنین، علاوه بر شمار بسیار زنان مزین به چادر حاضر در صحنه عمومی جامعه، زنان و دختران مومنی هستند که محیط جامعه را مناسب حضور نمی یابند و در منازل ناپیدایند؛ ایشان، تنها در رویدادهایی مانند دومین تشییع پیکر بزرگ تاریخ ایران به مشایعت شهید حججی می آیند، پدیدار می شوند و معلوم می گردد که مطلقا کم شمار و کم اهمیت نیستند. این، قواره ایستای پدیده اجتماعی «حجاب» است. اما،…ولی، قواره پویای «مسئله حجاب» بسیار پیچیده تر است. وقتی قرار باشد با جنبیدن بزهکاری و کج روی اصلاح طلبان پیشین و امروز، «کشف حجاب دوم رضاخانی» صورت گیرد، وقتی حوزه علمیه قم و نجف و مشهد و اصفهان و شیراز و… یکپارچه علیه این بزهکاری و کج روی بپا خیزند، وقتی وصیت نامه های کهنه سربازان وطن از زیر غبارهای فراموشی تفحص شوند و معلوم گردد از هر 10 افتخار این موطن 8 شهید در وصیت نامه های خود به حجاب «وصیت کرده اند»، وقتی جامعه شناسان جوان نواندیش، سیاهه ای کامل از سرگذشت زنان جهان بیرون بکشند که نشان دهد که چگونه هم اکنون تجارت زنان به سومین تجارت پر سود جهان تبدیل شده است و توسعه غربی در حفظ شرافت زنان مطلقا کارنامه موفقی نداشته است، و وقتی مراجع عظام عمامه بر زمین بکوبند و علیه آنان که علیه «حکم قرآنی حجاب» شوریده اند اعلام جهاد کنند، آن گاه دودمان «روشنفکران غربزده-چپ گرای سن پطرزبوغی» به باد خواهد رفت و پس از سال ها از ناله های جلال آل احمد، طومار این سنخ روشنفکری وابسته از این کشور برچیده خواهد شد.