آرشیو شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷، شماره ۴۲۵۰
صفحه آخر
۱۶
روایت تماشاچی

ثانیه های سرنوشت

محمد بلوری

حوالی بعدازظهر روز 15 آذر 1384 خبر به تحریریه رسید که هواپیمای باری-نظامی ترابری ارتش ایران تهران را به مقصد چابهار، برای شرکت در رزمایش عاشقان ولایت ترک کرد اما چند دقیقه بعد از پرواز در نزدیکی فرودگاه مهرآباد در یک منطقه مسکونی سقوط کرد.

سال 1354 و در زمان جنگ ظفار من شخصا سوار این هواپیمای c130 شدم . اولین چیزی که به ذهنم رسید، این بود که این هواپیما چنان قدرتمند و مستحکم است که می تواند در چند نقطه بنشیند و بلند شود. هواپیمایی که به راحتی قابلیت حمل تانک و نفربر و زرهی و سرباز را به سخت ترین مناطق هم داشت و بارها از خلبانان شنیده بودم که این هواپیما مطمئن ترین هواپیماست. البته با توجه به سن بالای این هواپیما و کار زیادی که از آن می کشیدند، گویا متاسفانه به تعمیر و نگهداری آن توجه زیادی نمی شد. من در تحریریه ماندم و در روز حادثه خودم در صحنه حضور نداشتم اما گزارش های خبرنگاران حوادث و عکس های آن روز، خبر از یکی از دلخراش ترین حوادث هوایی را می داد. برخورد هواپیما با مجتمع مسکونی صحنه های بسیار غم انگیزی را رقم زده بود. خلبان آن هواپیما گفته بود که حاضر نیست با آن پرواز کند. جای تعجب است که دست آخر چطور این هواپیما را به راه انداختند تا به جنوب کشور برای آن مراسم سفر کند. تا آنجا که خاطرم هست در زمان سانحه بررسی کردم و متوجه شدم که این هواپیما در دنیا فقط دو بار دچار حادثه شده بود، اما در ایران بیشتر از ده بار سانحه داشته.

نکته عجیب دیگر این حادثه هم که هیچ وقت معلوم نشد این بود که این هواپیما چند دقیقه بعد از پرواز دچار نقص فنی می شود و خلبان درخواست فرود اضطراری می کند. اما هیچ یک از فرودگاه های تهران اجازه فرود اضطراری را به آن ندادند. حتی با وجود تصمیم خلبان مبنی بر فرود اضطراری در اتوبان این اتفاق هم عملی نشد و متاسفانه دست آخر ناچار به بازگشت می شود که در این بین اندک فرصت های باقیمانده که هر ثانیه اش سرنوشت ساز است، از بین رفت و هواپیما دچار آتش سوزی شد و با مجتمع مسکونی برخورد کرد و آن فاجعه رخ داد. 128 نفر در این سانحه درگذشتند که دو نفر از همکاران ما در میان آنها بودند. روح شان شاد و یادشان گرامی.