آرشیو پنجشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۶۹۸۳
سیاسی
۲

صالحی امیری: تداوم حیات سیاسی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در گرو اجماع است

سیدرضا صالحی امیری، رئیس فعلی کمیته ملی المپیک که از آغاز کار دولت تدبیر و امید در زمره نزدیک ترین مشاوران رئیس جمهوری به شمار می رفت در واکنش به آنچه تحت عنوان انحصارطلبی حلقه اطرافیان روحانی و نفی نقش اصلاح طلبان در پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است، حضور روحانی در انتخابات 92 و 96 را نتیجه یک اجماع ملی دانست و گفت: «پیروزی روحانی محصول اجماع اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بود. البته من نقش اصولگرایان معتدل را نیز انکار نخواهم کرد.»

به گزارش انتخاب، صالحی امیری در پاسخ به اینکه برخی معتقدند با توجه به شرایط اقتصادی پیش آمده سرمایه اجتماعی روحانی بشدت ریزش کرده، با بیان اینکه سرمایه اجتماعی ممکن است با پدیده ای مثل برجام افزایش و با افزایش نرخ ارز کاهش پیدا کند، اما می توان سرمایه اجتماعی را بازسازی کرد، گفت: «معتقدم که جامعه در فضای فعلی دچار نوعی نارضایتی نسبت به وضعیت معیشتی و اقتصادی است. اگر دولت بتواند دو عامل انسجام در سطح ملی و کارآمدی در سطح اقتصادی را به اثبات برساند، اعتماد قابل بازسازی است… و بر این باورم که روحانی ظرفیت بازسازی شرایط فعلی برای بازگشت به شرایط مطلوب را دارد. به عنوان مثال در همین دو ماه اخیر، ثباتی نسبی در بازار ارز شکل گرفت و می بینیم که این سرمایه بتدریج در حال بازسازی است.»صالحی امیری درباره انتخابات پیش روی آتی و احتمال ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان با یکدیگر نیز اظهار کرد: «مصالح و منافع ملی اقتضا می کند که اصلاح طلبان و اعتدالیون دارای یک انسجام قوی و درونی باشند، چراکه تداوم حیات سیاسی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در گرو ایجاد انسجام، وفاق و اجماع است»او در ارزیابی جریان مقابل افزود: «در مجموع، چهار جریان سیاسی در کشور وجود دارد. اولین و قوی ترین جریان سیاسی اصلاح طلبان هستند که از ظرفیت اجتماعی بالایی برخوردارند. دومین ظرفیت کشور اصولگرایان معتدل هستند که حمایت بخش زیادی از متدینین از جمله حوزه علمیه و بازار را به همراه دارند. جریان سوم اعتدالگرایی است که تداوم گفتمان آیت الله هاشمی است. اینان معتقدند برای تداوم حیات سیاسی باید از هرگونه مناقشات سیاسی عبور کرد به اجماع و اتحاد ملی اندیشید. جریان چهارم جریان رادیکال یا افراطی است که هنرشان برهم زدن معادله قدرت سیاسی است. رادیکال ها فاقد پایگاه اجتماعی بوده، ولی از قدرت تخریبگری بسیار بالایی برخوردار هستند.»