آرشیو پنجشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۷، شماره ۳۳۴۵
هنر
۱۰
یاد

خواستم سکوت کنم

شهرام کرمی

نوشتن گاهی اوقات کار دشواری است، به خصوص وقتی بخواهی در رثای کوچ یک عزیز مطلب بنویسی. نمی دانم از کجا شروع کنم. دلم خواست سکوت کنم، ولی حرف هایی به دلم سنگینی می کند که نوشتن آن در صفحات این روزنامه مرا آرام می کند و تکلیف من است برای یک دوست. بدرود رفیق… خبر مرگ رفیق و هنرمند حسین محب اهری را که شنیدم، همه سال های بودن او یک باره در ذهن من نقش بست. حسین محب اهری را نمی خواهم با مرگ تجسم کنم. همه زندگی او برای این بود که مرگ را مثل یک رهگذر عادی باور کند. بالاخره مرگ آمد رفیق. تو سال های زیادی است که به مرگ لبخند می زنی… حالا آسوده باش و نقش های نیک زندگی را مرور کن. آسوده باش در بهشت. تو برای ما همیشه لبخند و مهربانی و شور و عشق هستی. بدرود رفیق…