آرشیو سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۳۳۶۴
اندیشه
۸
مرور

روایتی از روند رشد علم

علم را می توان به طورکلی چیزی منحصربه فرد دانست؛ شاید بتوان گفت بهترین روشی است که برای درک جهان و چیزهای موجود در آن فعلا در اختیار داریم. در طول تاریخ بشر، علم پابه پای جادو و فناوری برای درک و تسلط بر جهان به کار رفته است. علم ممکن است به سادگی رصد طلوع خورشید باشد یا چیزی به پیچیدگی شناسایی عنصری جدید. به همین دلیل علم از پهنای بیکران فضا می گوید، از ریزترین موجود زنده، از اندام انسان تا تاریخ سیاره مان. هزاران سال است که انسان درباره چیزهایی که در اطرافش می بیند از خود سوال هایی پرسیده و به پاسخ هایی هم رسیده است که در این مدت تغییرات زیادی کرده اند. علم نیز از این تغییرات بی نصیب نبوده و همواره در حرکت و تغییر است و بر پایه فکرها و کشف هایی بنا شده که از نسلی به نسل بعدی منتقل می شود. در این میان، یک چیز ثابت است و آن کنجکاوی، تصور و هوش کسانی است که به کار علم مشغول بوده و هستند. دانشمندان از سر شگفتی و حیرت شروع کردند به بررسی و آزمایش و محاسبه و گاه به چنان کشف های تکان دهنده و بهت آوری رسیدند که پس از این کشف ها آدمیان با دنیای کاملا جدیدی مواجه شدند. به تازگی در این زمینه کتابی به همت نشر نی منتشر شده که داستانی است پرماجرا در خلال زمان و مکان از روزگاران کهن تا به امروز و تا تازه ترین دستاوردهایی که انسان معاصر هنوز با آنها درگیر است و در این روایت از زندگی دانشمندانی می گوید که برخی نام آشنا و برخی ناشناس اند. کتاب «تاریخ مختصر علم»، اثر ویلیام باینم، شرحی است به زبانی ساده از روند رشد علم درگذر قرن ها. کتاب حاضر فقط به میکروسکوپ ها و لوله های آزمایش آزمایشگاه ها نمی پردازد، هرچند بیشتر مردم وقتی به علم فکر می کنند چنین چیزهایی را تصور می کنند. کتاب در چهل فصل تنظیم شده که دامنه بسیار گسترده ای دارد: از آغاز علم، اعداد، کشف بدن انسان شروع می شود با مرکز عالم، برج کج و تلسکوپ و گالیله و بیکن و دکارت، شیمی جدید و نیوتن ادامه می یابد و به تاریخ سیاره زمین، درون اتم، رادیواکتیو، اینشتین، مهبانگ و داروهای جدید و در آخر به علم در عصر دیجیتال می رسد.

نویسنده در فصل آخر کتاب که شاید به دلیل تازگی موضوع آن جذاب تر به نظر برسد از علم در عصر دیجیتال می گوید و مدعی است اگرچه ظاهرا کامپیوتر را از فناوری های مدرن و متعلق به عصر جدید می دانیم، ایده آن خیلی قدیمی است. به روایت باینم در قرن نوزدهم، ریاضی دانی بریتانیایی به نام چارلز بابیج یک ماشین محاسبه کننده طراحی کرد که می توانست برای انجام ترفندهایی برنامه ریزی شود. ماشین بابیچ طوری تنظیم شده بود که می توانست تا یک میلیون تک تک اعداد را بشمرد و وقتی به یک میلیون رسید به عدد 100002 بپرد. باینم عقب تر می رود تا قرن هجدهم که در آن هرمان هولریث، ریا ضی دان آمریکایی، ماشینی الکتریکی اختراع کرد که از کارت های پانچ شده برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده می کرد. با این حال، باینم نقطه عطف این عصر را دوران جنگ می داند که کامپیوترها نیز وارد اهداف نظامی شدند. آنها می توانستند محاسبه کنند که گلوله های توپ چه مسافتی طی می کنند و نقش مهم تری در تلاش های فوق سری برای رمزگشایی از پیام های دشمن ایفا کردند. در واقع مهم ترین کارکرد کامپیوترها، یعنی تجزیه و تحلیل رمز پیام ها و رمزگشایی، از این دوران آغاز شد. به روایت باینم، سرعت پیشرفت کامپیوتر از دهه 1970 با ابداع روش های توالی ژنوم تطبیق یافت. او معتقد است تصادفی نبود که دو رویداد همزمان روی دادند. علم مدرن بدون کامپیوتر مدرن تصورپذیر نیست. بسیاری از مشکلات بنیادی علم، از طراحی داروهای جدید تا مدل سازی تغییر اقلیم، به ماشین ها بستگی دارند که در خانه از آنها برای انجام تکالیف، رزرو بلیت و بازی های کامپیوتری استفاده می کنیم. سیستم های کامپیوتری جاسازی شده هواپیماها را هدایت می کنند، به تصویربرداری در پزشکی کمک می رسانند و لباس هایمان را می شویند. نویسنده بر این باور است که زندگی مردم نیز مانند علم مدرن مبتنی بر کامپیوتر است. یکی از مهم ترین مسائلی که باینم می کوشد در این کتاب نشان دهد این است که علم در هر دوره ای از تاریخ محصول عصر خودش بوده است. زمان بقراط با زمان گالیله یا لاوازیه فرق داشت. با این حال، علم روزگار ما را قدرتمندتر از تمام روزگاران می داند. ولی کامپیوتر همان قدر برای دانشمندان و دانشجویان خوب است که برای مجرمان. نویسنده تاکید دارد که نه فقط به دانشمندان خوب بلکه به شهروندان خوب هم نیاز است، به کسانی که تضمین کنند علم برای زندگی همه مان جای بهتری می سازد.