آرشیو چهارشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۳۳۷۱
روزنامه فردا
۱۶
پرنده آبی

زمانی برای سربار نبودن

منبع: ایسنا

برای تهیه گزارش از مرکز «ام اس» آسایشگاه کهریزک با گروه «شنبه ها با ام اس» همراه شدم؛ گروهی که 11 سال است صبح شنبه هر هفته به سراغ بیماران این بخش می رود و جویای حالشان می شود؛ بیمارانی که برخی از آنها ممکن است سال ها بدون ملاقاتی باشند، اما به قول مهندس توانای گذشته «وضع شما که آن بیرون زندگی می کنید از ما بدتر است». او که روی ویلچرش نشسته و دنج ترین گوشه سالن را برای تماشای برنامه انتخاب کرده است، زمانی مهندسی حرفه ای بوده که به سه زبان مسلط بوده است. زندگی اش با یک رژیم غذایی نادرست از این رو به آن رو می شود. او می خواسته در یک سال 50 کیلو وزن کم کند. اتفاقا موفق هم شده، اما بهایی که برای کم کردن وزنش داده، خیلی زیاد بوده است: «به سه زبان مسلط بودم، اما الان ذهنم یاری نمی کند». خیلی از مددجویان بستری شده در آسایشگاه یک روز برای خودشان آدم های سرشناس و بزرگی بوده اند، اما زندگی آن طور که دوست داشتند با آنها تا نکرده است؛ مثلا اینجا پزشک سرشناسی است که وقتی یک روز متوجه می شود ام اس دارد، زنی را که عاشقش بوده طلاق می دهد تا سربار نباشد و با پای خودش به این آسایشگاه آمده است. برای همین حالا هر سال تولدش که می شود، جمعی از پزشکان به آسایشگاه کهریزک می آیند و تولدش را جشن می گیرند. یک قاضی سرشناس هم هست که یک روز حکم های تعیین کننده و سرنوشت ساز صادر می کرده، اما حالا سال هاست که روی تخت افتاده و کار زیادی از دستش برنمی آید. یک سرهنگ سابق نیروی هوایی ارتش، حالا سهمش نشستن روی ویلچر و تماشای آسمان است یا مردی که چندماه پیش داشته روی میزش صبحانه می خورده و از آنجا که به دلیل بیماری پیشرفته نتوانسته درست غذا را قورت بدهد، سرش را گذاشته روی میز و مرده است.