آرشیو سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، شماره ۵۳۴۵
فرهنگ: ادبیات و هنر
۱۰

کتاب اجباری، شهر تبعیدی

اولین اعتراض از طرف نویسنده یکی از این کتاب ها منتشر شد. آقا رضای امیرخانی که در یک سال گذشته دو سه مرتبه ای ذکر خیر او را کرده ایم، یکشنبه شب با انتشار متنی در کانال تلگرامی سایت شخصی اش نوشت:

«کتاب را به حکم قاضی نمی خوانند؛ کتابی درست خوانده می شود که مخاطب، خود، آن را انتخاب کند. اگر قرار است کتاب به فهرست مجازات های تکمیلی افزوده شود، بهتر است پیش از آن، تغییراتی در قانون حقوق مولفان و مصنفان انجام پذیرد و در آن پیش بینی شود تا از مولفان برای این کار اجازه بگیرند. فقط فراموش نکنیم که با انتشار این سیاهه کتب، مشکلی خواهیم داشت مثل مشکل سیاهه شهرهای محل تبعید!»

آقا رضا در بخش دیگری از متن، دلیل و انگیزه و نیت اصلی خودش را در اعتراض به این کار همان چیزی ذکر کرده که مایه بد و بیراه گفتن ما را در دوران ابتدایی به مرحوم باغچه بان فراهم آورده بود: «شاید اگر در حکم تکمیلی، معرفی کتاب برای مطالعه بود، چیزی نمی نوشتم... رونویسی؟! (مباد انشای منشیان دیوانی را کژی برسد!)» امیرخانی این را گفته که اگر پیش بینی این موضوع را کرده بود حتما دست نویس متن کتاب را برای محکمه ارسال می کرد ولی مشکل آن است که متن اولیه کتاب هم نه دست نویس بلکه تایپ شده است.

بند آخر اعتراض هم متن طعنه مانند آقای نویسنده است که با چنین احکامی، رهبر انقلاب را ترجمه سیاسی و حکومتی نکنیم: «ختم کلام این که نتیجه داستان سیستان همین بند پایانی کتاب است: ره بر، همان قدر که ره بر تیم حفاظت است، ره بر مردم نیز هست، ره بر نیروی انتظامی، ره بر چتربازان مرزنشین، ره بر جوانان برومند، ره بر پیرمردان بی دندان، ره بر فرزندان بی کس شهدا، ره بر راننده های فرمان داری، ره بر پسران نماز جمعه، ره بر دختران خیابان، ره بر هپی برادرز، ره بر خواهران زینب، ره بر چپ، ره بر راست، ره بر استان دار، ره بر فرمان دار، ره بر بلوچ، ره بر زابل، ره بر سیستان، ره بر شیعه، ره بر سنی، ره بر کرد و ترک و ترکمن، ره بر یاروها، ره بر بچه های نشر آثار، ره بر بچه های مخالف نظام... ره بر همان قدر که ره بر من است، ره بر رفیق شفیق من است. او بایستی ره بر همه باشد...» نیازی به رونویسی نیست.