آرشیو یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۸، شماره ۴۶۲۲
تاریخ و اقتصاد
۲۲

رویداد

محدوده های لیبرالیسم

برداشت اصلی موردنظر متفکران لیبرال قرن 18 از لیبرالیسم، «آزادی منفی» بود، یعنی آنچه انسان ها در یک جامعه اجازه انجام آن را ندارند. به عبارت دیگر آزادی در نبود اجبار تعریف می شود. جنبه دیگر این توصیف در راهنما بودن این برداشت از آزادی است همانطور که ستاره قطبی راهنمایی است برای دریانوردان. از نتایج چنین برداشتی از آزادی می توان به حق تعیین سرنوشت، حق مالکیت و حق آزادی تفکر اشاره کرد. برای هرکدام از این حقوق، نویسندگان دیگری نوشتارهایی در قالب کتاب و رساله نوشته اند که به طور مفصل در کتاب به آنها اشاره شده است.

نتایجی که از این برداشت از لیبرالیسم به دست می آید لیست بلندی از دستاوردهای بشری در چند قرن اخیر است، شامل آزادی مذهب، بیان، انتشارات و همینطور مقابله با برده داری، خدمت سربازی اجباری و جرایم بدون قربانی. در عرصه سیاست بین الملل، مخالفت با امپریالیسم و جنگ برای دلایلی جز دفاع از خود نیز از نتایج چنین برداشتی از آزادی است. همچنین معتقدین به این برداشت از آزادی، اولین کسانی بودند که خواهان حقوق برابر در برابر قانون برای زنان و عدم خشونت علیه کودکان بودند.اما شاید برای خواننده تا اینجا این طور به نظر برسد که برداشت نوین یا پیشرو از لیبرالیسم، تفاوت چندانی با برداشت قدیمی تر آن در توصیف آزادی در قالب آزادی های منفی ندارد و نتایج هر دو در بسیاری مسائل که در بالا ذکر شد تقریبا مشترک است. با نگاهی دقیق تر اما می توان دید تفاوت اصلی بین برداشت جدید و قدیم از مفهوم لیبرالیسم، در نقش دولت در اجتماع انسانی نهفته است؛ آن چیزی که نویسنده از آن با عنوان پدرسالاری پیشروان در شیوه عملکرد دولت در جامعه متعهد به آزادی یاد می کند.

از نگاه آزادی خواهان قدیم نقش دولت محدود به پیشبرد هدفی است که در بالا تحت عنوان آزادی منفی بیان شد، در حالی که در برداشت جدید نقش دولت بسیار وسیع تر تعریف شده است؛ با این هدف که خیر عمومی را آن طور که درست و غلط زمانه توسط متفکران و محققان برای مردم تعریف می شود پیش ببرد. این اختلاف نظر در قالب یک مثال ساده در ابتدای کتاب بررسی شده است. آدام اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد و مدافع آزادی اقتصادی، طرفدار محدود کردن نرخ بهره برای رباخواران بود و معتقد بود در این مورد خاص، خیر عمومی در محدود کردن قانونی آزادی تعیین نرخ بهره است. جرمی بنتام که خود از دیگر طرفداران آزادی خواهی است، در واکنش به این دیدگاه اسمیت، در نوشته ای، وی را به کوتاهی از آرمان های آزادی خواهی متهم کرده و او را در دام پیش داوری ها قلمداد کرده است.

این اختلاف نظر نکته مهمی را برجسته می کند، همان طور که ستاره قطبی برای راهنمایی است، این برداشت از آزادی هم همچون قاعده ای کلی است جهت راهنمایی؛ و نباید از آن در قالبی دستوری کورکورانه پیروی کرد. اما تشخیص محل نقض آزادی مساله ای است که پس از چند قرن هنوز محل مناقشه است و نقطه ای است که دیدگاه های متفاوت، حول آن شکل می گیرد. از دیگر نمونه های مشابه در تاریخ می توان به مساله تحریم بریتانیا و فرانسه توسط ایالات متحده در سال 1807 اشاره کرد که از دید آزادی خواهان، مصداق نقض حق تجارت شهروندان آمریکا بود.

بخشی از مقاله بهزاد طبیبیان در معرفی کتاب «نظام آزادی» به قلم جورج اسمیت
پنج گرایش اصلی مکتب آنال

اگر به پنج گرایش کلی و روند مطالعاتی مورخان آنال در دوره بعد از جنگ جهانی دوم نظر کنیم، نقش جبر جغرافیای طبیعی و انسانی و اجتماعی در این مطالعات ملموس و آشکار می شود؛ نقشی که مورخان این مکتب هم کمتر به نفوذ و دامنه آن در مطالعات خویش آگاهی داشته اند:

1- مطالعاتی مربوط به تاریخ روستایی و تاریخ محلی برپایه پژوهش های جغرافیایی و منطقه ای؛

2- بررسی هایی در تاریخ اقتصادی، جمعیت شناسی و جغرافیایی از طریق تجزیه و تحلیل های کمی هدایت شده توسط نظریه و در جهت اثبات آن نظریه ها؛

3- مطالعات انسان شناختی فرهنگ های غیراروپایی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین؛

4- پژوهش های مربوط به زندگی روزمره در گستره تاریخ و توجه به عادات و الگوهای زندگی به ویژه آداب غذا خوردن در سرزمین های مختلف چه از نظر زیست شناسی چه از نظر رفتارهای اجتماعی؛

5- تحقیقاتی در زمینه دیدگاه ها و جهان بینی ها با تاکید بر تفکرات جمعی، شعور عمومی، فولکلور و تجزیه و تحلیل ساختارهای هر منطقه.

برودل، فرناند (1372) سرمایه داری و حیات مادی، با مقدمه پرویز پیران، ترجمه بهزاد باشی. تهران: نشر نی.