آرشیو دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، شماره ۳۴۴۶
روزنامه فردا
۱۶
میدون و سوفیا

هواگیری، پنچرگیری یا هاراگیری؟

پوریا عالمی

:سلام سوفیا، عشقم.

-سلام میدون دوم.

:آیا آماده ای هواگیری کنیم؟

-بی تربیت. ما از آن خانواده ها نیستیم که هواگیری کنیم ها.

:بی تربیت یعنی چی؟ الان اول تابستان است و باید هواگیری کنیم.

-بابای من معتقد است هواگیری یک فرهنگ بیگانه است و ایرانی های اصیل جای هواگیری، پنچرگیری می کنند. اتفاقا باد بابای من معروف است. وقتی بچه بودم، دوچرخه هرکی پنچر می شد، بابای من براش باد می زد. یک بابای سوفیا بود و باد یک محله.

:ولی سوفیا، بادزدن و پنچرگیری برای دوچرخه است، اما هواگیری برای کولر و فن کوئل و این قرتی بازی هاست.

-من حالیم نیست میدون دوم. من به فرهنگ بابای سوفیا وفادارم. بابام گفته ما در تابستان فقط باید پنچرگیری کنیم و هواگیری ممنوع است.

:خب آخر ما که پنچر نیستیم.

-خب یک کاری بکن پنچر بشویم.

:ما اصلا تلمبه نداریم که بخواهیم باد بزنیم.

سوفیا... سوفیا... سوفیا... تو از کی این همه وفادار به بابای سوفیا شدی؟ الان تابستان است و این فن کوئل نیاز به هواگیری دارد وگرنه باد گرم می زند.

-باد گرم بزند و ما بپزیم بهتر از این است که بابای سوفیا را جز جگر بدهیم.

:سوفیا... عشقم... چرا داری لج می کنی؟

-چون بابام گفته هواگیری مال ما نیست و ما باید پنچرگیری را که مال خودمان است تقویت کنیم.

:سوفیا، من می خواهم از دست تو و بابای سوفیا خودم را با گلوله بزنم و خلاص.

-اتفاقا میدون دوم، اگر می خواهی خودت را در تابستان بکشی یا باید این قدر پنچرگیری کنی که بمیری یا باید این قدر هواگیری نکنی که از تو خفه شوی!

:من نه پنچرگیری می کنم نه هواگیری! من از دست تو و بابای تو می خواهم هاراگیری کنم و خلاص.