آرشیو چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸، شماره ۵۴۱۶
زندگی
۱۳
منبرهای گیاهی

رد پای کوچک اما خطرناک

کی توی این فصل باغ سیب رفته؟ دیدید پای بعضی درخت ها پر است از سیب های کوچک. یا اگر توی حیاط درخت سیب داشته باشید این شب ها باد که می آید می بینید تلپ تلپ صدای افتادن سیب می آید. از خودتان می پرسید حیف نباشد درخت این همه سر حوصله گل های به آن قشنگی داد. گل ها میوه شدند. نخودی، فندقی و حالا که شده اند قد گردو چرا باید بریزند؟ از سر کنجکاوی و بیشتر دلسوزی، می روید سر وقت میوه ها. رویشان یک سوراخ کوچک است. ای دل غافل! بازش که می کنید می بینید کرم زده. «چطور شده ما کرم را ندیدیم؟» چون این کرم زمستان در باغ بوده. با خیال راحت برای خودش در پناهگاهی مثل زیر پوست تنه درختان یا لا به لای میوه های ریخته شده توی کف باغ، علف ها و کلوخه های به سر برده. بهار از تخم درآمده، تبدیل به کرم شده و خودش را رسانده بالای شاخه و از سوراخ دم میوه واردش شده. کجا از آن جا بهتر؟ خب راه مبارزه اش چیست؟ مهم تر از همه پاک کردن و ازبین بردن پوسته های درخت که پناهگاه زمستانی آفت هستند. بعد هم جمع کردن میوه های کف باغ، مخصوصا گندیده ها. معلوم است یک باغدار سیب باید بیشتر از هرکار دیگری حواسش جمع این کوچولوی مخرب باشد که می تواند تا 90 درصد محصول باغش را آلوده کند. خیلی از آفات روحی ما هم به این شکل در درون ما رخنه می کنند. کم کم در قلب مان، چشم مان، دست و زبان مان لانه می کنند. ما جدی شان نمی گیریم. نادانسته و ناخواسته به آنها پناه هم می دهیم. یک روزی به خودمان می آییم که پیشروی کرده اند تا عمق جان مان. رد پای این کوچولوها را نباید نادیده گرفت. کوچولوهایی که باعث نابودی و خسارت محض اند.