آرشیو یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۵۵۰۴
سیاست
۲
رو در رو با سوژه

4 فعال سیاسی ردپای پوپولیسم را در عرصه مدیریت و سیاست بررسی می کنند

ادب در سیاست

مهدی بیک اوغلی

در شرایطی که در آسمان تاریخ معاصر ایران نام های برجسته ای چون محمد مصدق، ملک الشعرای بهار، مهدی بازرگان، سید محمد خاتمی، محمد جواد ظریف و... به عنوان سیاست مداران آداب دان و چهره هایی که جدا از عملکرد مطلوب در عرصه سیاسی و تاریخی از کلامی پاکیزه و شایسته برخوردار بودند، می درخشد، برخی نام ها و اسامی هم در تاریخ سیاسی کشور وجود دارند که نام آنها به دلیل فحاشی ها، سوءمدیریت ها، بی ادبی ها و...ثبت شده است. این روند مختص قبل یا پس از انقلاب نیست و در هر عصر و دوره ای سیاستمدارانی را می توان یافت که مبادی آداب بودند و گفتمانی فرهیخته داشتند و افراد و جریانات دیگری که با تهمت و افترا و بی ادبی با رقبای شان برخورد می کردند. طی دهه های اخیر و پس از ظهور محمود احمدی نژاد، مردم ایران شاهد الفاظ و جدال های بی پایانی بودند که میان دو جریان شکل گرفته بود. محمود احمدی نژاد که مبدع «بگم بگم»ها در مناظرات انتخاباتی بود، مردم را «خس و خاشاک» می نامید و بدون نگرانی از واکنش های عمومی، خطاب به کشورهای غربی اعلام می کرد، آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دان تان پاره شود. با افول ستاره احمدی نژاد اما شیوه و گفتمان او هرگز دچار افول نشد. پس از او هم جریانی در کشور شکل گرفت که بدون نگرانی از واکنش ها با ادبیاتی سخیف با مردم و فعالان سیاسی سخن می گفتند. روز گذشته صحبت های علیرضا زاکانی شهردار تهران و یکی از چهره های سیاسی اصولگرا، در خصوص منتقدانش بازتاب های وسیعی در سطح عمومی کشور داشت، زاکانی خطاب به حناچی که گفته بود«من شهردار در سایه ام» گفت: «برو در سایه بنشین پادوچرخه بزن...» بلافاصله پس از این اظهارات دوگانه ای در شبکه های اجتماعی در خصوص کلام سخیف و کلام فرهیخته شکل گرفت. کاربران با اشاره به چهره های فرهیخته در عرصه سیاست ایران زمین، به نمونه هایی از بی ادبی در عرصه سیاست اشاره می کردند که نسبتی با فرهنگ و تمدن ایران نداشت. تحلیلگران اما معتقدند این حاشیه سازی ها از سوی اصولگرایان با این هدف انجام می شود که سوءمدیریت درحوزه مسائلی چون عدم توفیق در مهار تورم، گرانی، مسکن، شکاف طبقاتی و... پنهان شود.

ارتباط میان ادب و خرد با عملکرد
محمدجواد حق شناس

خوب است با شعری که طی دهه های اخیر و پس از ظهور برخی افراد و جریانات در کشور دهان به دهان میان ایرانیان می چرخید، بحث آغاز شود. «ادب مرد به زدولت اوست...» معتقدم یکی از ویژگی های مهم ایرانیان در طول تاریخ فرهنگ و ادب و نگاه زیباشناسانه انسان ایرانی است. در این میان افرادی که در پهنه سیاست ورود می کردند، می بایست بیشترین بهره را از ادب و فرهنگ می بردند. در گلستان و بوستان سعدی باب های مهمی به بحث ادب سیاست مداران اختصاص داده شده است و یکی از شاخص های مهم برای ورود به عرصه سیاست ادب و فرهنگ سیاستمداران بوده است. در گذشته اگر ایراد و اشکالی در کلام و سخن سیاست مداری شکل می گرفت، به سرعت اصلاح و از مردم به خاطر گفتمان خارج از محدوده ادب عذرخواهی می شد. این روند اما در دوران معاصر با انحرافاتی مواجه شد و افراد و جریاناتی سکان هدایت ساختار سیاست و مدیریت کشور را به دست گرفتند که فاقد ادب و متانت در گفتار و خرد در عمل بودند. این افراد و گروه ها کلامی را به کار می بردند که نه با گفتمان دینی و اسلامی ایرانیان همخوان است و نه با فرهنگ ملی و تاریخی ما هماهنگی دارد. برخی تصور می کنند ارتباط مستقیمی میان گفتمان و عملکرد افراد و مدیران وجود دارد؛ البته من قصد ندارم این دو گزاره را مطلق انگاری کنم. چه بسیار افرادی که ممکن است توانایی های قابل توجهی داشته باشند، اما مبادی به آداب نباشند و از سوی دیگر چه بسیار افرادی که ادب ظاهری دارند اما توانایی و عملکرد مناسبی از آنها ثبت نشده باشد. اما بدون تردید انتظار این است که مدیرانی که در جایگاه های رفیعی چون ریاست جمهوری، وزارت، صدارت، سفارت یا شهرداری و نماینده و...نشسته اند هم باید کارا و توانمند و فرهیخته باشند و هم اینکه آداب ارتباط با مردم، مخاطب و رسانه ها را آموخته و به آنها پایبند باشند. متاسفانه محمود احمدی نژاد از جمله روسای جمهوری بود که مقید به آداب مدیریتی نبود. عباراتی چون «خس و خاشاک» به دایره وسیعی از ایرانیان یکی از این واژگان بود که اثرات نامطلوبی بر افکار عمومی ایرانیان به جای گذاشت. پس از این دوران هم جریانی در کشور شکل گرفت که همین نوع ادبیات و همین شکل گفتمان را به کار گرفت.گروه هایی که تلاش می کردند منتقدان شان را با تهمت و فحاشی از میدان به در کنند؛ جریانی که چون از یک فضای رقابتی و منصفانه در انتخابات بیرون نیامده بود، برایش مهم نبود که مردم درباره اش چگونه می اندیشند.

جدال خرد و بی خردی
محمد صادق جوادی حصار

به قول حضرت سعدی«تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد»؛ اینکه برخی سیاستمداران و مدیران سخن می گویند و کالای اندیشه ای و محتوای فکر و ذهن خود را به گونه ای بیان می کنند که مطلوب خرد و خردمندان جامعه قرار نمی گیرد، حکایت از بی خردی آنهاست. ادب که برآمده از خرد است، یکی از بزرگ ترین نعمت های آفرینش است که خداوند به انسان مرحمت کرده است. به فرموده قرآن، این دسته از افراد زمانی که سخن می گویند، «سدید»سخن می گویند : «یا ایها الذین آمنو قولوا، قول سدیدا» سدید به معنای سخن مستحکم، پر و سخنی که بنیان و ادب محکمی دارد، است. در برابر این نوع گفتار، سخن سخیف و لغو است که خداوند در قرآن باز هم به آن اشاره می کند: «و إذا مروا باللغو مروا کراما... و چون بر لغوی عبور کنند کریمانه بگذرند.» در واقع توصیه می شود، وقتی به سخن بیهوده و لغو می رسید، کریمانه از آن بگذرید و به آن توجه نکنید.چون در جدال خرد و بی خردی آنچه آسیب می بیند، خرد است. وقتی افراد فهمیده و با ادب با جاهلان، بی خردان، بی بهر گان از دانستن و فهمیدن و بی ادبان و فحاشان روبه رو می شوند به آنها سخن نیکو می گویند. برخی از افراد در موقعیت های مختلف به اندازه ای شیفته جاه و مقام می شوند که چشم بر حقایق هستی می پوشند و فراموش می کنند که چه گزاره ای پایدار و چه گزاره هایی نابود شدنی است. حقیقت هستی آن است که جز حقیقت هیچ چیز پایدار نیست و جز حقیقت و حقیقت گویی هیچ زیوری آراسته و در شان مردم خردمند نیست.متاسفانه حقیقت خواهی، حقیقت جویی و حقیقت گویی گزاره ای است که برخی از مدیران کشور، قبل و پس از انقلاب از آن بی بهره بوده و هستند. در نقطه مقابل سیاستمداران و اندیشمندانی در این کشور حضور داشته اند که وقتی لب به سخن می گشودند، رایحه خوش رحمت، لطافت عشق و محبت مشام و جان مردم را معطر می کرده و مردم از شنیدن سخن آنها به وجد می آمدند. هرچند اینگونه افراد معدود بودند اما اثرات ماندگاری در این کشور ثبت کرده اند. افرادی که گفتمان آنها از منشا خرد نشات گرفته بود و سخن آنها مزین به خیراندیشی، فهم و ادب بوده است. متاسفانه یکی از موضوعاتی که طی سال ها و دهه های اخیر به رغم تلاش های خیرخواهان شیوع پیدا کرده، ناسزاگویی، ناشایسته خواهی و تهمت و بهتان و لب به سخن گزاف گشودن است. به گمان من کسانی که اینچنین به روح جامعه جسارت می کنند، در نزد مردم جایگاهی نخواهند داشت.

ادب حداقل دارایی یک سیاستمدار است
زهرا نژادبهرام

در بررسی ریشه های انقلاب، متوجه می شویم که جامعه ایرانی از منظر اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و... وضعیت چندان متفاوتی با شرایط امروز نداشت و آنچه باعث شد مردم ایران گفتمان تازه ای را در ایام انقلاب دنبال کنند، بحث اخلاق و فرهنگ بود. به خصوص با توجه به سابقه فرهنگی و تمدنی ایرانیان و اهمیت موضوع ادب و اخلاق چه در جامعه و چه در خانواده ها، ایرانیان نوع دیگری از ساختار حکمرانی را می خواستند که منطبق با مطالبات و فرهنگ آنها باشد. ایرانی جماعت معروف است به ادبیات فاخر، تعارف و کلام زیبا . شخصیت های بزرگی هم در عرصه سیاست و هم در عرصه ادبیات و فرهنگ حضور داشته اند. چهره هایی چون فردوسی، سعدی، عطار، مولانا، خیام و... سرنوشت ایرانیان را با کلام زیبا و هماهنگ توام ساختند و ایرانی را در جهان با ادب و ادبیات همراه کردند. در فرهنگ دینی هم توصیه های فراوانی به اخلاق و ادب شده است.پیام اصلی پیامبر اسلام، مکارم اخلاق بوده است. ایشان زیربنای بعثت خود را اخلاق و ادب عنوان می کنند. با این پیشینه طبیعی است که سیاستمداران هم به عنوان نماد جامعه ایرانی مسوولیت های سنگین تری دارند تا پیام فرهنگی جامعه ایرانی را به جهان پیرامونی منتقل کنند.رعایت ادب در یک گفت وگو و مصاحبه حداقل دارایی است که یک مسوول باید از آن بهره مند باشد. استفاده از عبارات سخیف و مبتذل از سوی مدیری در سطوح بالایی نظام، قابل قبول نیست و ارتباطی با فرهنگ متعالی ایرانیان ندارد. هر مدیری که در این مسیر حرکت نکند، نقص های جدی فردی و گروهی دارد و نهادهای نظارتی می بایست ورود کرده و با یک چنین رفتارهایی تذکار دهند. مدیری که نمی تواند با لحن مودبانه با مردم و رسانه ها سخن بگوید، فاقد ویژگی های لازم برای به دست گرفتن سکان مدیریت است. به نظر می رسد، جریانی در کشور وجود دارد که از این طریق تلاش می کند قدرت نمایی کند. در حالی که این موضوع نشان دهنده ضعف افراد است. وقتی مدیری نتواند از عبارات درست استفاده کند و رقبا و منتقدان خود را با عناوین سخیف و مبتذل یاد می کند، از حداقل ها برای مدیریت برخوردار نیست. جالب اینجاست بسیاری از این مدیران بر اساس اعلام نهادهای نظارتی از صلاحیت لازم برای به دست گیری پست مدیریت کلان برخوردار نیستند، اما بر اساس برخی روابط و ویژگی ها هنوز در سمت های سطح بالا حضور دارند. برخی عرصه سیاست را با عرصه خیابان و دعواهای خیابانی اشتباه گرفته اند.

فحاشی ها برای فرار از پاسخگویی است
حسین نورانی نژاد

نکته ای که در پس این نوع ادبیات بی ادبانه و پرخاشگرانه به چشم می خورد نوع خاصی اطمینان خاطر از موقعیت و حفظ قدرت و بی نیازی به اقبال افکار عمومی است. یعنی افراد و جریانات پرخاشگر چون قدرت خود را از رای مردم و افکار عمومی اکثر ایرانیان به دست نیاوردند، بنابراین گفتمانی را انتخاب می کنند که باعث رضایت کانال های قدرت شود.این جریانات جامعه را به دو دسته خودی و غیر خودی تقسیم کرده اند و به زعم خود برای خودی های شان صحبت می کنند. منابع قدرت این افراد و جریانات، رای و اکثریت و احزاب نیست و مردم از نظر آنها اقلیت خودی هستند. مبتنی بر این واقعیت است که قلدری کردن، برای مردم شاخ و شانه کشیدن، رقبا را با الفاظ نامناسب خطاب کردن برای این گروه ها به رسم مرسوم بدل شده است. شخصا موافق این نیستم که از موضع ناصح اخلاقی این جریانات را مخاطب قرار دهیم، چرا که در یک چنین مواقعی استفاده از اخلاق ممکن است معنای ضعف را به ذهن متبادر کند. این افراد و گروه ها نه نصیحت می پذیرند و نه برای شان مهم است که مردم درباره آنها چگونه می اندیشند. اساسا ممکن است، زمانی که فحاشی ها و حاشیه سازی های آنها در شبکه های اجتماعی وایرال شود، باعث رضایت آنها هم شود. آنها هر کاری می کنند تا کسی از آنها نپرسد چه زمانی قرار است یک زندگی عادی به مردم هدیه کنید، چه زمانی قرار است، شهر فروشی پایان یابد، چه زمانی مردم می توانند امیدوار باشند که آلودگی هوا و ترافیک و حمل و نقل و... بهبود یابد؟ این فحاشی ها و حاشیه سازی ها انجام می شوند تا زمینه طرح این پرسش ها مسدود شود و کمکی برای هم پالکی های این افراد فراهم شود تا از زیر بار پاسخگویی فرار کنند. مسوول مشکلات امروز کشور همان افراد و جریاناتی هستند که قلدری می کنند، منتقدان را با فحش و بی ادبی می نوازند و در برابر مردم احساس قدرت می کنند. در واقع به جای پاسخگویی ضعف های شان و سوءمدیریت هایشان حاشیه می سازند تا برخی فراموش کنند، شرایط کشور چقدر بحرانی است. در ماجرای عادل فردوسی پور مردم دیدند که فردی از طریق حمله به سفارت انگلیس رییس شبکه و صدا سیما و... می شود، بعد گزارشگر و مجری مورد علاقه مردم را از حضور در صدا و سیما محروم می کنند. این تصمیمات با تکیه بر ارتباطاتی اتخاذ می شوند که ریشه در رای و خواسته مردم ندارد. در یک کلام این افراد و جریانات از قدرت خود سوءاستفاده می کنند.