آرشیو سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۵۱
هنر و ادبیات
۸
یادداشت

نگاهی به نمایشگاه مهرداد ختایی در گالری ماه

ما کجا جاماندیم ؟

سارا کریمان

مهرداد ختایی با برگزیدن عنوان «آخور- باره بند- دهان بند» پیش از دیدن نمایشگاه، اولین نهیب را به مخاطب خود می زند. احتمالا قرار است مجموعه ای را ببینم که عصیانی در پی رنجش از رذایل اخلاقی به نقش آورده است. تمامی این الفاظ باری به پهنای ادبیات و فرهنگ عامه دارند که بسیاری شان به صورت ضرب المثل به ذهن متبادر می شود، وقتی می گوییم سرت در آخور خودت باشد می خواهیم اشدا به کسی متذکر شویم که دست از کنکاش در زندگی دیگری فروگذارد یا زمانی که می گوییم فلانی هم از توبره می خورد هم از آخور، به سود جویی و منفعت طلبی شخص اشاره داریم. تمامی این گزاره ها مملو از خشم هستند و لبریز شدن کاسه صبر هنرمند را گواه می دهند. اما نقاشی ها آرام و صبور بودند نه خشم و تلخی اکسپرسیو داشتند نه نمادهای گل درشت. ختایی؛ قاب ها را پاسپارتو کرده بود وچنین مفاهیم عمیق و همه گیر انسانی را در ابعادی غالبا 50 در 70 متکی بر اسلوب نگارگری، ظریف اما کنشگرانه به تصویر کشیده. در استیتمنت نمایشگاه جایی به جایگاه امروزی مرزها اشاره می شود که چه ناکام مانده انسان از شناخت و رعایتش. هنرمند این مرز را با خطوط و نقطه چین های متوالی در آثار این مجموعه تکرار می کند. شیوه این خط کشی ها علاوه بر ارجاع به مفهومی که در استیتمنت به آن اشاره شد، به نوعی الهام گرفته از خط کشی های نگارگری برای ایجاد فضاهای معمارانه و القای نوعی حس همزمانی نیز به کار رفته است. گویی هنرمند می خواهد با این خطوط مرز بیرون و درون، خانه و خیابان و حریم را بازگو کند. از عناصر تکرار شونده در آثار این مجموعه نان است که خود حاوی پیامی مبسوط از رزق و ذات چیستی و دارایی آدمی دارد. چهره هایی که در هر قاب محزون و دل خسته، از لامکانی به درون قاب پرتاب شده اند و در هر کدام دو یا چند صورت می گنجد و البته تکه ای نان، نانی که به سختی به دست می آید و گاه به سختی از گلو پایین می رود و باید به آن قناعت کرد. نانی که برای هر کسی به زعم هنرمند در آخورش گذاشتند و روزی اوست. این تکرار، تاکید وی بر حفظ مرزها و حریم ها را نمایان می سازد. ختایی در این نمایشگاه تعدادی توبره را با فاصله بر دیوار آویخته است. که می توان ارتباط معنایی میان نان هر سفره یا قاب و اکتفا به آن چیزی که متعلق به ماست را دریافت کرد. هنرمند در این مجموعه مساله ای را گوشزد می کند که گویی همه ما مدت هاست از آن آزرده هستیم و ناکام در انتقال آن در روابط و زندگی خود بودیم. ختایی اگرچه با عنوان و استیتمنتی صریح و بی تکلف، رعایت این امر انسانی را یادآور می کند و آن را به ابتدایی ترین مراتب از فهم روابط و رفتار انسانی باز تعریف می کند. اما در قاب ها لطیف و بی تنش رفتار می کند. پیوست او به نگارگری را می توان حتی در رنگ هایی که بر هر قاب نشانده، که اغلب رنگ های تخت و درخشنده نگارگری ایرانی است به طور مثال می توان در چندین اثر طلایی و سبز و سرخ های نگارگری ایرانی را به وضوح دید. می توان دید اگر چه چهره ها که خود نام صورتک بر آنها گذاشته مخدوش و خاکستری هستند. ختایی این مجموعه را با تکنیک ترکیب مواد خلق کرده است. بعضا بخش هایی از اثر با مداد رنگی، گواش یا اکریلیک به کار رفته است. دو عنصر دیگری که در اکثر آثار تکرار می شود، طرح هایی از فرش و میز و صندلی که کوچک و بسیار کمرنگ در کمپوزیسیون اثر جاگذاری کرده که می شود آن را باز هم به حریم و خانه مرتبط دانست و نکته دیگر اینکه صورتک ها که ساکنان این حریم ها و خانه ها هستند با تکه ای نان، بی لبخند بی اتکا، گویی در یک نمی دانم کجایی معلق هستند. می شود گفت ختایی در این مجموعه بغض در گلو مانده جماعتی را فریاد زد. این نمایشگاه 31 فروردین ماه در گالری ماه گشایش یافت و تا 25 اردیبهشت ادامه خواهد داشت.