آرشیو چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۵۷۵۲
هنر و ادبیات
۷
یاد

یادی از بیتانه و درگذشت زندگی بخش او

دوتار خراسان دیگر ذوالفقار ندارد

غفور محمدزاده (خواننده و نوازنده دوتار)

دوتار رایج ترین ساز در خراسان است و طی سالیان دراز هنرمندان صاحبنامی بوده اند که پنجه بر صفحه این ساز کهن زده اند و نام شان با دوتار عجین شده است. دوتار شرق و جنوب خراسان با نام «ذوالفقار» پیوندی دیرینه دارد؛ یکی ذوالفقار عسکریان، دوتار نواز نابغه ای که تعداد پرده های دوتار را به 18 پرده رساند و به قول متخصصان این حوزه، مجددا پرده های تنبور خراسانی ابونصر فارابی را برگرداند و دیگری ذوالفقار بیتانه خنیاگر عاشق فردوس. در سال 1393 ذوالفقار عسکریان درگذشت اما ذوالفقار بیتانه در فردوس هنوز زندگی می کرد. بیتانه هم مانند عسکریان خاندانی هنرمند داشت. پدرش علی بیتانه از سازگران محلی بود و در ساخت دوتار و نی لبک صاحب الگو بود. ذوالفقار از 7 سالگی نوازندگی دوتار را نزد پدر آموخت و از 10 سالگی هنر ساز گری را از او فرا گرفت. هنری که سال ها بعد به فرزندانش هم آموخت. ذوالفقار فردوس قرابت و نسبت خانوادگی با ذوالفقار عسکریان هم داشت و این مهم در نوازندگی بیتانه نیز تاثیر گذاشت و نوازندگی او به سبک و سیاق ذوالفقار عسکریان بود. بی راه نیست اگر بگوییم که ذوالفقار بیتانه در شمار معدود هنرمندانی بود که دوتار را در منطقه خودش زنده نگه داشت و هیچ گاه حاضر به کوچ و مهاجرت به خارج از زادگاهش نشد. اگر می خواست شاید می توانست با ساخت دوتار و فروش آن به قیمت های گزاف زندگی نسبتا مرفهی برای خانواده اش فراهم کند اما این کار را نکرد چون دل در گرو زادگاهش داشت. مقام دولا که برای طلب باران است یادگاری است که از ذوالفقار بیتانه به جا مانده است، چراکه او به زیباترین شکل ممکن این مقام را با دوتار می نواخت. مهرماه سال گذشته که مهمان علی مرادزاده، یار همراه استاد بودم ذوالفقار فردوس برایم دوتار زد و من خواندم، چقدر تلاش کردیم تا آن ملاقات سر گرفت؛ شیرین بود ولی نمی دانستم آخرین دیدارمان است و دیگر این استاد برجسته خراسان جنوبی را نخواهم دید. در سال 1398 وزارت میراث فرهنگی عنوان «گنجینه زنده بشری» را به او داد. این عنوان چندی است که به برخی هنرمندان داده می شود. روزی به او زنگ زدم و به شوخی به او گفتم استاد الان که ثبت ملی شده ای اگر کسی با تو برخورد کند و به تو آسیبی برساند، تکلیفش چیست؟ او تنها خندید... اما سوال اینجاست واقعا رهاورد این عنوان برای گنجینه های زنده بشری چه هستند؟ تا جایی که من اطلاع دارم این عنوان فقط یک افتخار آن هم در همان کاغذها است و تاثیری در زندگی هنرمندان ندارد. شنیده ام که کارگاهی در میراث فرهنگی فردوس به ایشان داده بودند تا بتواند در آنجا ساز بسازد اما با توجه به اینکه بالای 60 سال سن داشته متاسفانه شامل طرح تکریم وزارت ارشاد هم نشد؛ معمولا وقتی سازسازان برای طرح تکریم اقدام می کنند به میراث فرهنگی ارجاع داده می شوند. زمانی ایشان تحت پوشش بیمه هنرمندان بود اما به دلیل تاخیر در پرداخت بیش از سه ماه حق بیمه اش قطع شد و نمی دانم حالا که او نیست با بیمه قطع شده، خانواده اش در چه وضعیتی خواهند بود. ذوالفقار بیتانه هیچ گاه برای دنیا دست به ساز نشد. همیشه برای خدا ساز می زد و درنهایت هم با خدا معامله کرد. دچار مرگ مغزی شده بود و در شب شهادت حضرت علی (ع) به چند هموطن نیازمند جانی دوباره بخشید و حتی مرگش هم زندگی بخش بود. اگرچه در طول حیات، هنرش آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت و مانند بسیاری از هنرمندان موسیقی نواحی در عسرت به سر برد اما با مرگش زندگی دوباره به پنج نفر هدیه کرد و اولین هنرمند جان بخش در خطه خراسان جنوبی شد. گویا قرار است سردیسی از ایشان در یک نقطه از شهر فردوس نصب کنند تا یادش برای همیشه زنده بماند. جشنواره موسیقی مقامی منطقه شرق کشور هم قرار است که به همت اداره کل ارشاد استان با یادمان این استاد فقید برگزار شود. چه اتفاقات جالبی! البته چه بهتر که هنرمند تا وقتی زنده است و در شهر قدم می زند سردیس خودش را ببیند و افتخار کند و جایگاهش شناخته شود در این صورت او به مردمان شهر و مسوولان قدرشناس دلگرم بود و مردم، جوانان و خانواده اش به او مفتخر بودند؛ دریغ که این اتفاق برای استاد بیتانه هم نیفتاد. کاش وقتی که این استاد در قید حیات بود شان و منزلتش شناخته می شد و حالا که این طور نشد، می توانند به یاد ایشان جشنواره تخصصی در منطقه و زادگاه ایشان که همیشه به آن وفادار بودند، برگزار کنند و «نشان ذوالفقار» به جوانان دغدغه مند اهدا شود. سر مزار ایشان شعارهای بسیاری دادند امیدوارم که عملی شوند و از روی احساسات نبوده باشد. به هر حال استاد بیتانه هم همچون بسیاری از اساتید موسیقی نواحی این گونه «در وطن خویش غریب» بود و بدون اینکه شان هنری اش دیده شود، رخت از دنیا بست. یاد و نامش گرامی.