آرشیو چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۶۷۵۵
پایداری
۱۴
خون نگار

از استاد چگینی بیشتر بدانیم

محکوم به اعدام!

زینب گل محمدی

شهید قدرت الله چگینی، پس از اخذ دیپلم، همزمان در دو رشته ادبیات و حقوق قضایی دانشگاه تهران پذیرفته شد و با این که قبولی در این رشته در آن زمان آرزوی هر جوانی بود، اما او چون قضاوت در چارچوب قانون طاغوت را خلاف شرع مقدس اسلام می دانست و با وجود انتقادات و ایرادات اطرافیان، به خاطر رضای خدا آن رشته را نپذیرفت و رشته ادبیات عرب را برگزید.

در دوران دانشگاه مجمع علمی و اسلامی جوانان را بنیاد نهاد و جلسه های مذهبی و سیاسی برای جوانان و دانشجویان در قزوین برگزار می کرد که ساواک اقدام به تعطیلی آنها کرد ولی شهید چگینی از فعالیت دست نکشید، جلسه های مخفیانه را تشکیل داد و حتی دوره افسری ونظام وظیفه نتوانست شهیدچگینی راازادامه برگزاری جلسه ها بازدارد.سپس بارتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شد و دوران خدمت سربازی اش را به مدت دو سال در لشکر 16زرهی قزوین گذراند و پس از پایان دوره افسری برای استخدام در آموزش و پرورش اقدام کرد.

تبعید به الیگودرز

رژیم با اطلاع از فعالیت های شهید چگینی وی را به شهرستان الیگودرز منتقل کرد. این انتقال در حقیقت نوعی تبعید بود، اما طولی نکشید که جوانان و مردم حق طلب الیگودرز گرد شمع وجودش حلقه زدند وازمحضرش کسب فیض کردند. اوبا عمل، رفتار و کردار نیکو و اسلامی خود، قرآن و احکام اسلام را درسطح شهر پیاده ‏کرد تاجایی که دیگر بودنش در میان مردم الیگودرز برای ساواک قابل تحمل نبود.ساواک خانه‏ وی را محاصره و او رادستگیر کرد و درساواک تهران، زیر شکنجه‏ های مختلف قرار داد و بالاخره بعد از 50 و چند روز اسارت و شکنجه آزاد شد.استاد چگینی سال 1355و بعد ازچهارسال اقامت در الیگودرز، عاقبت به اصرار دوستان متقاضی انتقال به قزوین شد و برای جلوگیری از ادامه فعالیت های او در الیگودرز خیلی زود با تقاضای او موافقت شد. وی به قزوین منتقل شد و فعالیت‏هایش را در قزوین شروع کرد.

محکوم به اعدام!

وی با آغازانقلاب اسلامی ازقم به اتفاق یاران و همفکرانش تظاهرات را در قزوین شکل داد و اعتصابات معلمان و دانش آموزان را رهبری کرد تا این که ازطرف فرمانده حکومت نظامی قزوین دستگیر شد ولی مردم با اجتماع خویش در صحن مبارک امامزاده حسین(ع) خواهان آزادی وی شدند وکسی که به اعدام محکوم شده بود، به ظاهر با وساطت رئیس آموزش وپرورش وقت آزاد شد اما او همچنان به فعالیت های خویش ادامه ‏داد تا بالاخره22بهمن فرارسید.بعد ازانقلاب ازوی درخواست شدکه شغل فرمانداری را بپذیرد که وی در جواب گفته بود،من گچ وتخته را رهانمی‏ کنم. درادامه به وی پیشنهاد ریاست دانشسرای قزوین داده شد که او عنوان ریاست را نپذیرفت ومعاونت را قبول کرد.چگینی بعد ازانحلال دانشسرابه معاونت آموزش وپرورش قزوین درآمدومنشا اثرات خیر وپاکسازی های انقلابی دراداره شد اماهرگزکلاس رارها نکرد و به تدریس و آگاهی دادن به جوانان عشق می ورزید.