آرشیو پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۶۹
اخبار کشور
۱۱
مقاله وارده

تفاوت بوته با درخت

محمدهادی صحرایی

حدود 210 روز از جنگ اسرائیل و متحدانش علیه مردم غزه می گذرد. هفت ماهی که هر روزش به اندازه یک سال ، سخت و جانفرساست. و مردم جهان توانستند چهره عریان صهیونیزم و تمدن غرب را با چشم خود ببینند و با عقل خود بفهمند. دیدن و فهمیدنی که ده ها سال بود که توسط رسانه های جهان استکبار به اسارت گرفته شده بود. می توان اولین دستاورد عملیات موفق طوفان الاقصی را در آزادسازی چشم و گوش و عقل انسان امروز از دست رسانه های افسونگر نولیبرال دانست و دید که چگونه دیده ها از سحر ساحران فرعون صهیونیست، آزاد شده و حتی اهل خانه فرعون هم در حال اسلام آوردن هستند.

دستاورد دوم طوفان الاقصی و صبر بی نظیر مردم غزه هم مثل اولی ، نصیب بشریت شد و بزک مظلومیت، از چهره ستمگر صهیونیزم پاک شد. مردم فلسطین ، حدود هشتاد سال است که ذات شرور صهیون را فهمیده اند، ولی مردم جهان نمی دانستند که موش کارتون تام و جری تا به این حد دندان تیز و خونریز و دل بی رحم دارد. نیاز بود که پرده تزویر و دروغ از پرده سینمای هالیوود و والت دیزنی و دیگر کمپانی ها و ماهواره ها و رسانه های صهیونی بیفتد و حقیقت واقعی دیده شود. مرور فیلم های معروف از تاریخ تاسیس اسرائیل به بعد نشان می دهد که این 210 روز اخیر توانسته حدود 80 سال تلاش رسانه ای صهیونیزم جهانی را نقش بر آب کند. تلاشی که با آمیختن هنر و تکنولوژی و عشق توانسته بود از سامسون و دلیله و داوود شاه و... تا فهرست شیندلر و پیانیست و تا همین سریال های طولانی و نیابتی اخیر که در برخی کشورهای آسیایی ساختند، از دیو ، دلبر بسازد.

سینمایی«سامسون و دلیله» می گفت فلسطینیان با فریب توانستند قدرت فرابشری سامسون ، پهلوان نامی یهود را توسط دختری فلسطینی به نام دلیله از او بگیرند و او را در غزه زندانی و تحقیر کنند و پس از آنکه سامسون قدرتش را بازیافت ، معبد فلسطینیان را بر آنها خراب کرد. افسانه ای 75ساله مثل هولوکاست. ولی اکنون جهان می بیند که 210 روز است که اسرائیل و حامیانش از فرعون ها گرفته تا قارون ها و سامری ها و با تمام توان افسانه ای خود نتوانسته اند حتی یک اسیر اسرائیلی را بیابند و آزاد کنند و حتی نتوانسته اند از میراث نامشروع خود دفاع کنند و ذهن مردم جهان را مثل همین 80 سال اخیر فریب دهند. از سوی دیگر، مردم جهان تاکنون، یهودیان مهاجر به اسرائیل را قومی ستمدیده و مظلوم و قابل ترحم می دیدند و امروزه او را در قامت دیوانه مست مسلحی می بینند که بوی خون ، او را زنده نگه می دارد. این اگر مرگ دوران فریبکاری آنها و به آخر رسیدن قدرت سحر رسانه ای آنها نیست پس چیست؟

رسوایی و شکست 210 روزه اسرائیل آن قدر عمیق و عجیب است که حتی غول های رسانه ای نیز توانایی جبران آن را دست کم تا سال های متمادی نخواهند داشت و اسرائیل در این شکست تاریخی و ماندگار، تنها نیست. دلیل پشتیبانی عجیب و ناموسی آمریکا و انگلیس و فرانسه و قارون های کم عقل هم به این دلیل است که شیشه عمر خود را به دست صهیونیزم داده و روی اسب بازنده شرط بسته بودند. حکایت امروز اسرائیل و حامیانش در جنگ علیه مردم غزه شبیه داستان عمربن عبدود در جنگ احزاب است. نه توان جنگیدن دارد و نه پاسخ قانع کننده ای برای بازگشت از میدان برای افکار عمومی. مردم جهان و به ویژه آمریکا از دولتمردان خود خواهند پرسید که چرا به معرکه ای که ربطی به شما نداشت رفتید و چرا این همه هزینه کردید و چرا نتیجه اش مثل خلیج خوک ها و ویتنام و طبس و افغانستان و... مملو از شکست شد؟

نسل امروز آمریکا اگرچه اسیر قلعه ای است که توسط سران «نواسرائیلی» اداره می شود ولی پس از جنبش وال استریت و اعتراضات به قتل جرج فلوید و تسخیر کنگره و... و امروزه در اعتراضات گسترده دانشگاهی نشان داده که علاقه دارد از درون این قلعه مخوف با دنیا سخن بگوید. جنبش دانشجویی امروز آمریکا دستاورد سوم طوفان الاقصی است که به تمام، می توان گفت شروع ثمردهی خون شهدای مظلوم غزه است که به بیداری مردم آمریکا خواهد رسید و پلیس خشن آمریکا نمی تواند با ارعاب و وحشت، برای مدت طولانی این آتش افروخته را زیر پا پامال و پنهان کند. پس از اعتراضات اقتصادی جنبش یک درصدی و اعتراضات به نابرابری های اجتماعی و تبعیض های نژادی در قتل جورج فلوید و اعتراضات سیاسی تسخیر کنگره، این اعتراضات به جامعه دانشگاهی و روشنفکری آمریکا رسیده و نسل های آینده می توانند آمریکا را با سوالات چالشی و مبنایی مواجه کنند.

کشور چهارصد ساله ای که مدعی مهد آزادی و قانون و حقوق و صلح است اگر بتواند آتش افروزی و فتنه انگیزی در بیش از 100 جنگ بزرگ و استفاده انحصاری از بمب اتم در هیروشیما و ناکازاکی و... را توجیه کند، استقرار تک تیرانداز در صحن دانشگاه خود را چگونه توجیه می کند؟ مهد علم و دانش را می شود باور کرد یا لشکرکشی نظامی به دانشگاه را؟ شعار حقوق زن و حفظ آزادی او را باور کرد یا به زمین کوبیدن استاد زن ، در حالی که فریاد می زند «من پروفسورم»؟ شعار آزادی بیان را باور کنند یا بازداشت 700 دانشجو در 60 دانشگاه توسط پلیس خشن؟ حرمت به دختران که شعار می دادند این بود که دختران را روی آسفالت دمر کنند و با زانو بکوبند و دستبند بزنند؟ وقتی پلیس نامتعادل آمریکای مدعی دموکراسی، دهان مردم و دانشجو و استاد دانشگاه خودش را با مشت می کوبد، با مردم دیگر کشورها چه خواهد کرد؟

تفاوت بوته با درخت در ریشه دار بودن است. دشمنان می فهمند و کتمان می کنند ولی ای کاش مدعیان ما و خودباختگان همین یک نکته را می دیدند و می فهمیدند. کشوری که چهارصد سال است با نابود کردن سه تمدن بزرگ، خود را بزرگ کرده با کشوری که وارث تمدن هفت هزار ساله است تفاوتی به اندازه هزاران سال دارد. ما همین اکنون برخی اساتید دانشگاه داریم که اسلام و نظام را قبول ندارند و حتی از دشمن آشکاری مثل آمریکا و اسرائیل حمایت می کنند و با برخی از آنها رفاقت خانوادگی دارند و از نابودی کشور خود می گویند با این حال از بیت المال حقوق می گیرند و از تمام مواهب سایر ایرانیان حتی بیشتر بهره مندند تا شاید اگر دانشی دارند به جامعه برسانند. ولی در جهان این گونه نیست.

در آمریکا که مادر همه شعارهای بی عمل است ، حتی اعتراض یک استاد به نحوه برخورد پلیس با دانشجویش را برنمی تابند و در همان صحن دانشگاه به زمین می کوبند و دستبند و... با مسئول گروه و رئیس دانشگاهی که اخراج می شود و... آیا باورکردنی است؟ پلیس سرتاپا مسلح آنجا، پاسخ دانشجوی معترضی که چادر زده و با یک ماسک و تیشرت تنها در آنجا نشسته را مثل جانیان مسلح و مست و قاتلان حرفه ای می دهد، ولی در ایران ما حتی دانشجویی که با تبلیغات رسانه های دروغگو اغفال شده و کوکتل مولوتف پرتاب یا فحاشی یا پلیس را زخمی کرده بود را با مماشات و عفو می بخشند و از دهه هفتاد تاکنون ، معدودی کارشان به برخورد قضائی رسیده و هرجا پلیس محترم، اشتباهی مرتکب شده با خاطی برخورد شده است. این تفاوت نیست؟

دستاورد چهارم اعتراضات دانشگاهیان مظلوم آمریکا به جنایات اسرائیل و آمریکا در غزه این بود که نشان داد تلاش رسانه های وارونه نمای جهان سلطه همین است که جنبش دانشجویی و اصیل ایران را که ریشه ای هفتاد ساله و میهن دوستانه و ضداستکباری دارد، در حد غذاخوری مختلط و کشف حجاب و تاپ و رکابی تقلیل دهد و مبتذل کند. همان گونه که مشخص شد تلاش شان برای دانشجویان و جوانان خودشان هم همین است که مشغول هوس و شهوت و غفلت شوند و در مورد مسائل اصلی و اصیل، نیندیشند. جای مرتضای آوینی و نادر طالب زاده خالی است و خدایشان رحمت کند که حقیقت آمریکا و رسانه هایش را خوب می شناختند و می گفتند. وقتی رسانه های چند میلیون دلاری، به جای پرداختن به دستگیری 700 دانشجوی 60 دانشگاه آمریکا به راهپیمایی یک نفره علیه حکم دادگاه ایرانی علیه یک مجرم می پردازند یعنی جبهه رسانه ای غرب با تمام توان به دنبال تطهیر جنایات استکبار از غزه تا دانشگاه های آمریکاست. گاهی با دروغ و گاهی با سکوت و گاهی با سوژه بافی مصنوعی.

مقایسه اجمالی عملیات و جنگ جهانی رسانه ها در ضریب دادن و تحریک اغتشاشات سال 1401 ما با پوشش اعتراضات امروز آمریکا گویای یک بام و دوهوا و نفاق رسانه ها و مجامع حقوق بشری است که به فضل خدا و مجاهدت جوانان و جهادگران جهانی این عرصه ، انحصار شیطانی رسانه ها شکسته خواهد شد و نوای پیروزی به جهانیان خواهد رسید. ان شاءالله.