به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب زهرا حسینی نژاد

  • جعفر حسن زاده، زهرا حسینی نژاد، حسین مولوی وردنجانی*، مهین فرهمند
    زمینه و هدف

    سرطان سومین علت مرگ در ایران است. جنسیت، عاملی مهم در اپیدمیولوژی سرطان هاست. داده های اپیدمیولوژیک مربوط به سرطان های شایع به تفکیک جنسیت، شواهد خوبی در کنترل سرطان بدست خواهند داد. این مطالعه، با هدف بررسی تفاوت های جنسیتی اپیدمیولوژی سرطان های مری، معده، کولون و رکتوم انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع تحلیل داده های ثانویه ی است. کل موارد سرطانی ثبت شده استان فارس در سال 1388 برای سرطان های مری، معده، کولون و رکتوم 614 نفر بودند. توزیع سنی و میزان های سالانه بروز استاندارد شده به روش مستقیم (AASIR) Annual Age Standardized Incidence Rates برای هر سرطان به تفکیک جنسیت برآورد شدند. AASIR های بریده شده از سن 25 سال، به تفکیک جنسیت و نسبت (زن به مرد) آن ها Truncated Incidence Rate Ratio (TIRR)، با استفاده از نرم افزار STATA برآورد و مقایسه شدند.

    یافته ها

    کل موارد سرطانی ثبت شده 614 نفر بودند. از این بین (5/37%) 231 نفر زن و (5/62%) 383 نفر مرد بودند. تعداد و درصد بروز سرطان های مری، معده، کولون و رکتوم به ترتیب (7/12%) 78 نفر، (4/41%) 254 نفر، (6/29%) 182 نفر و (3/16%) 100 نفر بود. TIRR برای سرطان های مری، معده، کولون و رکتوم 68/0 (43/0تا 07/1)، 42/0 (32/0 تا 54/0)، 71/0 (53/0 تا 96/0) و 92/0 (62/0 تا 36/1) برآورد شد. در مورد سرطان معده ارتباط معنی داری بین جنسیت و سن (046/0= p)، سن با درجه تمایز یافتگی سلول (050/0= p) و مورفولوژی غالب تومور (004/0= p) وجود داشت. سن با مورفولوژی سرطان کولون نیز رابطه معنی داری داشت (019/0= p).

    نتیجه گیری

    خطر ابتلا به سرطان های معده و کولون در زنان کمتر از مردان ساکن در استان فارس بوده است. جنسیت مرد عامل خطری برای ابتلا به آدنوکارسینومای معده بود.

    کلید واژگان: جنسیت, سرطان, معده, مری, کولورکتال}
    J. Hasanzadeh, Z. Hosseini Nezhad, H. Molavi-E Vardanjani, M. Farahmand
    Background And Objectives

    Cancer is the third cause of death in Iran. Gender is an important covariate for incidence of most cancers. So، epidemiological data on Gender differences related to common cancers provide good evidence in control of cancers. The aim of this study was providing population-based information on the gender differences in incidence rates and epidemiology of esophagus، stomach، colon and rectum cancers in the Fars province.

    Materials And Methods

    This study was a secondary data analysis. We studied registered esophagus، stomach، colon and rectum cancers cases in Fars from 2009 to 2010. Direct Annual Age Standardized Incidence Rates (AASIRs) were estimated for men and women. Using STATA software، Females AASIRs and truncated AASIRs at 25 years (TIRR) were compared with males considering age، dominant morphology ratio and tumor grade.

    Results

    Six hundered fourteen cases were studied. The numbers of registered esophagus، stomach، colon and rectum cancers were 78 (%12. 7)، 254 (%41. 4)، 182 (%29. 6) and 100 (%16. 3)، respectively. Two hundred thirty one (%37. 5) cases were women and 383 (%62. 5) were males. TIRR (female/male) for esophagus، stomach، colon and rectum cancers were 0. 68 (0. 43-1. 07)، 0. 42 (0. 32-0. 54)، 0. 71 (0. 53-0. 96)، 0. 92 (0. 62-1. 36)، respectively. There were significant relationships between age and gender (p=0. 046)، tumor grade (p=0. 050) and morphology (p=0. 004) in case of stomach cancer. For colon cancer age and tumor morphology were significantly related (p=0. 019).

    Conclusion

    Risk of Stomach and Colon cancers in females were lower than males in Fars Province. Male gender was a risk factor for stomach adenocarcinoma.

    Keywords: Gender, Cancer, Esophagus, Stomach, Colorectal}
  • زهرا حسینی نژاد، مصطفی یوسف الهی *، حسن فضائلی

    از پنج گونه از گیاهان شورپسند غالب در منطقه سیستان شامل علف شور (Salsola griffithii)‎، سلمه تره(Chenopodium album)‎، بونی (Aeluropus logopoidies)‎، دم روباهی (Alopecurus textillis)‎ و ازمک (Cardaria draba)‎ در اواخر مرحله رویشی نمونه برداری شد. نمونه ها در شرایط سایه خشک و سپس آسیاب شدند و ترکیبات شمیایی آن ها شامل: ماده خشک، ماده آلی، خاکستر، پروتئین خام، چربی خام، دیواره سلولی و دیواره سلولی منهای همی سلولز در آزمایشگاه اندازه گیری شد. تجزیه پذیری ماده خشک به روش in situ، گوارش پذیری ماده آلی (OMD)‎ و انرژی قابل متابولیسم (ME)‎ به روش تولیدگاز برآورد گردید. نتایج نشان داد که در بین گونه های مورد مطالعه از نظر ترکیبات شیمیایی اختلافات معنی دار وجود داشت (05‎/0>p)‎. میزان پروتئین خام بین 93‎/5 تا 73‎/14 درصد، دیواره سلولی بین 30‎/34 تا 82‎/66 درصد و دیواره سلولی منهای همی سلولز بین 64‎/13 تا 46‎/41 درصد در ماده خشک متغیر بود. میزان خاکستر در علف شور بسیار بالا (87‎/46 درصد) و در گونه های دیگر بین 63‎/12 تا 18‎/16 درصد متغیر بود. میزان گوارش پذیری ماده آلی بین 13‎/66 تا 24‎/76 درصد بود که بیشترین آن مربوط به گونه علف شور و کمترین آن مربوط به گونه ازمک بود در حالی که میزان ماده آلی قابل گوارش در ماده خشک در علف شور (به دلیل خاکستر زیاد) کمترین حد (51‎/40درصد) و انرژی قابل متابولیسم آن نیزنسبت به گونه های دیگر پایین تر (95‎/6 در مقابل 47‎/9 تا 37‎/10 مگا ژول در کیلو گرم) بود (05‎/0p<). از نظر فراسنجه های تجزیه پذیری و تجزیه پذیری موثر نیز تفاوت معنی داری بین گونه ها مشاهده شد (05‎/0p<).

    کلید واژگان: تولید گاز, تجزیه پذیری ماده خشک, گیاهان شورپسند, سیستان}
    Zahra Hoseini Nejad, Mostafa Yoosefollahi, Hasan Fazayeli

    Five species of dominant halophyte plants including: Salsola griffithii, Chenopodium album, Aeluropus logopoidies, Alopecurus textillis and Cardaria draba were sampled from Sistan region at their late vegetative stage. The collected samples were dried at room temperature and ground, and their chemical components including: dry matter, organic matter, ash, crude protein, crude fat, as well as cell wall and no hemicellulose containing cell wall evaluated in the laboratory. Dry matter digestibility (by in situ nylon bag technique) and organic matter digestibility as well as metabolisable energy (through in vitro gas production method) were determined. Results revealed that among the species studied, there were significant differences (p<0.05) in terms of chemical composition. Crude protein, cell wall and no hemicellulose containing cell wall ranged from 5.93 to 14.73, NDF from 34.30 to 66.82 while ADF from 13.64 to 41.46 % (DM basis) respectively. The ash content was recorded the highest (46.87%) for Salsola griffithii but ranged from 12.63 to 16.18% as regards the other species. OM digestibility ranged from 66.13 to 76.24%. It was significantly the highest in Salsola griffithii while the lowest in Cadaria draba. The organic matter digestability rate in dry matter in salt grass (due to the high ash content), was the lowest (40.51%), and metabolisable energy also significantly (p<0.05) lower than in the other species (6.95 vs 9.47 to 10.37 Mj/ kg). Regarding the degradability parameters and effective degradability there were also significant differences observed among species (p<0.05).

    Keywords: Halophytes, Gas production, Dry matter degradability, Sistan}
  • محمودرضا دهقانی، عباس کامیابی، علی اکبر حقدوست، آزاده روح الامینی، زهرا حسینی نژاد، نعمت الله موسی پور
    زمینه و هدف
    در رشته پزشکی، هزینه سنگین آموزش، مدت طولانی تحصیل و دشوار بودن دروس همه مبین این واقعیت است که در صورت عدم بکارگیری دانش آموختگان این رشته در فعالیت های حرفه ای، مقادیر هنگفتی از سرمایه ملی بی حاصل خواهد ماند. با توجه به کمبود اطلاعات و مستندات در خصوص فعالیت های شغلی دانش آموختگان رشته پزشکی، این مطالعه با هدف بررسی وضعیت شغلی ایشان پس از فارغ التحصیلی، اجرا شد.
    روش کار
    طی یک مطالعه هم گروه گذشته نگر (کوهورت) تمامی 528 نفر دانش آموختگان رشته پزشکی سال های 1380 تا 1386 دانشگاه علوم پزشکی کرمان مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها و اطلاع از آخرین وضعیت شغلی و تحصیلی دانش آموخته از مصاحبه تلفنی مستقیم و غیر مستقیم استفاده شد. به منظور تعیین ارتباط عوامل مؤثر بر وضعیت شغلی و قبولی در آزمون دستیاری از آنالیز رگرسیون لاجیستک و آنالیز بقا استفاده شد.
    یافته ها
    میزان دسترسی به دانش آموختگان 86 درصد بود. بعد از حداقل سه سال از اتمام تحصیل، حدود 62 درصد از دانش آموختگان به حرفه پزشکی روی آورده بودند که عمدتا اشتغال در درمانگاه ها و یا در دوره طرح و سربازی، مطب شخصی و تخصص های بالینی بود. از مجموع کلیه دانش آموختگان 40 نفر (6/7 درصد) بی کار بودند، تقریبا همین تعداد نیز به مشاغل غیر پزشکی مشغول بودند، 18 درصد در تخصص های بالینی مشغول به تحصیل یا کار بودند و مابقی به خارج از کشور عزیمت نموده بودند. بر اساس تحلیل بقا خانم ها نه تنها بیشتر بلکه سریع تر به کارهای پزشکی مشغول شده اند (میانه برآورد شده توسط مدل تحلیل بقا برای خانم ها و آقایان به ترتیب 8/3 و 5/4 سال بود، 009/0=P). از نظر فعالیت در مشاغل حرفه ای و همچنین قبولی در امتحان دستیاری، زنان نسبت به مردان به ترتیب حدود 12 و 17 درصد موفق تر بودند که البته از نظر آماری معنی دار نبود. معدل کل دوران پزشکی مهم ترین عامل تاثیرگذار بر قبولی در آزمون دستیاری شناخته شد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که حدود 20 درصد دانش آموختگان پزشکی در کرمان در دراز مدت (گذشت بیش از 3 سال از اتمام تحصیل) به صورت مستقیم در فعالیت های مرتبط به رشته تحصیلی خود وارد نشده یا از کشور خارج شده اند. توجه به دلایل عدم موفقیت پزشکان مرد در مقایسه با پزشکان زن با وجود نیاز زیاد به خدمات پزشکان مرد، امری بسیار مهم است که احتمالا درآمد پایین می تواند تا حدودی این موضوع را توجیه نماید.
    کلید واژگان: وضعیت شغلی, دانش آموخته, رشته پزشکی, کرمان}
    Mahmoud Reza Dehghani, Abbas Kamyabi, Ali Akbar Haghdoost, Azadeh Rooholamini, Zahra Hoseini Nejad, Nematollah Mousapour
    Background and Objective
    Expensive medical educational cost, long term education and difficult lessons, all support this evidence that with unemployment of medical graduates in professional activities, much national stock will be used vainly. Due to lack of enough knowledge and documents about medical graduates’ career activities, this study was conducted in order to evaluate their career status.
    Methods
    In a retrospective cohort study, all 528 medical graduates who were graduated between 2001and 2007 from Kerman University of Medical Sciences were studied. Necessary data, latest career and educational status of medical graduates were collected by direct and indirect phone interviews. In order to determine the impact of effective factors on career status and residency exam acceptance, Logistic Regression and Survival analyses were applied.
    Results
    The access rate to graduates was 86%. At least three years after graduation, 62% of medical graduates were engaged in medical careers which were mostly in clinics, military or social services, personal offices and clinical specialties. Among all subjects, 40 persons (7.6%) were jobless and almost the same rate was doing non medical jobs. Eighteen percent were engaged in working or studying in clinical specialties and others had left Iran. Survival analysis showed that female physicians were employed faster and more in medical professions (median for female and male were 3.8 & 4.5 years respectively, P=0.009). Women were more successful than men in professional careers (12%) and residency exam acceptance (17%) which were not statically significant. Mean score during education was effective factors on residency exam acceptance.
    Conclusion
    It seems that almost 20% of medical graduates in Kerman City were not employed in careers related to their education in long term prospect (more than three years after graduation) or left the country. It is important to consider causes of male physicians failure in comparison with female physicians while there is a great need to male physicians’ services; low income can somehow explains it.
  • زهرا حسینی نژاد، سید علی محمد عرب زاده، نعمت الله موسی پور
    زمینه
    ارزیابی جامع نظام آموزشی، متضمن به قضاوت کشیدن برنامه ها و عملکردهای مجموعه سیستم های اداری به همراه دانشکده و گروه های آموزشی آن است. درالگوی اعتبار بخشی که اخیرا با عنایت به کاربردهای آن و عملکرد برخی از مؤسسات اعتباربخشی بین المللی در کشور ما نیز مطرح شده است، از رویکرد ارزیابی درونی، به عنوان گام اول اعتباربخشی و تضمین کیفیت درونی دانشگاه ها یاد می شود.
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور تعیین وضعیت آموزشی گروه های آموزشی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در ورودی های سال های 73 تا 77 به عنوان اولین مرحله از فرآیند اعتبار سنجی صورت گرفت.
    روش کار
    دراین مطالعه توصیفی، شاخص کارکرد تحصیلی شامل نرخ ترک تحصیل، میزان اتلاف، نرخ ماندگاری، متوسط طول تحصیل و نرخ مردودی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با استفاده از کارنامه دانشجویان ورودی سال های 1373 تا 1377 (شامل 486 نفر) مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    براساس یافته های پژوهش 250 نفر از دانشجویان، مؤنث و 239 نفر مذکر بود. میزان اتلاف در کل دانشجویان مورد بررسی 7/3 درصد، نرخ مردودی 5/3 درصد، متوسط طول تحصیل 25/15 نیم سال، نرخ ترک تحصیل 8/0 درصد و نرخ ارتقاء 5/96 درصد، بود. نرخ مردودی در دانشجویان بدون سهمیه 9/2درصد و در دانشجویان با سهمیه 7/7 درصد، نرخ مردودی در دانشجویان از حداقل 3 درصد، درسال 75 تا حداکثر 9/3 درصد، در سال 73 بود. بیشترین نرخ مردودی مربوط به نیم سال دوم سال اول در ورودی های سال های 74 (3/16درصد)، 75 (12درصد)، و 77 (4/10درصد) بود. بیشترین نرخ شکست گروه های درسی مربوط به گروه پایه و تخصصی (7/6 درصد)، در کل دانشجویان مورد مطالعه بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که بیشترین نرخ مردودی در سه ورودی مربوط به نیم سال دوم سال اول و نیز بیشترین نرخ شکست مربوط به دروس پایه و تخصصی می باشد، لازم است مسئولین آموزشی دانشگاه درمورد آرایش دروس و نیز برنامه ریزان آموزشی درمورد محتوای این دروس تجدید نظر لازم را به عمل آورند.
    کلید واژگان: ارزیابی درونی, عملکرد, آموزش پزشکی, دانشجوی پزشکی}
    Zahra Hosseini Nejad, Seyed Ali Mohammad Arabzadeh, Nematollah Mousapour
    Background
    Comprehensive evaluation of educational systems involves the evaluation of programs and performances of the whole administrative system as well as schools and educational departments. In accreditation model, a recently emerged model, internal evaluation is the first step and it ensures the internal quality of universities.
    Objective
    To determine the educational statue of educational groups in Kerman School of Medicine from 1994-1998 through internal evaluation as the first step of accreditation.
    Method
    In this descriptive study, educational performance indicator including drop out rate, waste rate, survival rate, average of study duration and rejection rate of Kerman Medical students admitted from 1994-98 (n= 486) were determined by using Report Cards of Students.
    Results
    From all studied subjects, 250 students were female and 239 were male. The waste rate of the total examined students was 3.7%, the rejection rate was 3.5%, Average of study duration was 15.25 semesters, drop out rate was 0.8% and promotion rate was 96.5%. The rejection rates of the non-quota and quota students were respectively 2.5%, 7.7%. The minimum rejection rate (3%) was in year 1996 and the maximum rejection rate (3.9%) was in year 1994. The maximum rejection rates were related to the second semester of the first year in admitted students of 1995(16.3%), 1996(12%) and 1998(10.4%). In all academic years, the maximum failure rates were for basic sciences and specialized courses (6.7%).
    Conclusion
    Since the maximum rejection rate in all three studied years is related to the second semester of first year and the maximum failure rate was found for basic sciences and specialized courses, it is necessary that educational authorities as well as the educational programmers review the lesson arrangement and contents of these courses.
  • زهرا حسینی نژاد، نعمت الله موسی پور
    مقدمه
    دانشگاه های ایران، فاقد یک نظام ارزشیابی مدون، علمی و نهادینه شده برای ارزشیابی کیفیت و مشروعیت بخشی به اهداف و عملکردهای خود می باشند. پاسخگویی به مواردی از قبیل: نرخ ترک تحصیل، میزان اتلاف، نرخ ماندگاری، متوسط طول تحصیل و نرخ مردودی، با بررسی کارآیی درونی نظام آموزشی امکان پذیر است. این مطالعه در پی تعیین برخی شاخص های کارآیی درونی نظام آموزشی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان است.
    روش ها
    در یک مطالعه توصیفی، برای تشخیص کارآیی درونی به محاسبه شاخص های کارکرد تحصیلی، تعداد 101 دانشجوی پزشکی ورودی 1372 از زمان ثبت نام تا مرحله دانش آموختگی مورد بررسی قرار گرفتند. با مراجعه به پرونده تحصیلی دانشجویان، داده های لازم جمع آوری گردید. اطلاعات و داده های مربوط به هر دانشجو با استفاده از نرم افزار SPSS داده پردازی و تحلیل شد.
    نتایج
    میزان اتلاف دانشجویان مذکر 4.4 درصد، دانشجویان مونث 7/0 درصد، دانشجویان بدون سهمیه 2/2 درصد و دانشجویان با سهمیه 5/6 درصد بوده است. با احتساب نیم سال تابستانی، به طور متوسط، دانشجویان مذکر 63/17، دانشجویان مونث 56/17، دانشجویان بدون سهمیه 31/17، دانشجویان با سهمیه 41/18 نیم سال مشغول به تحصیل بوده اند. بیشترین نرخ مردودی در نیم سال اول 1373 و بیشترین نرخ شکست در دروس پایه و تخصصی با 6/5 درصد دیده شده است.
    بحث: تفاوت بارز میان دانشجویان سهمیه و دانشجویان بدون سهمیه در کارآیی، بیانگر این است که تنها اعطای سهمیه ای از ظرفیت دانشگاه ها به نهادها کافی نیست، بلکه لازم است در جهت استیفای این حق نیز، گام هایی برداشت. احتمالا با اجرای برنامه هایی مثل: برنامه آشنایی با دانشگاه، برنامه تعیین فعالیت های آموزشی و درسی و برنامه مشاوره و راهنمایی و تقویت پایه تحصیلی، می توان برخی کمک ها را به این گروه دانشجویان ارایه کرد.
    کلید واژگان: ارزیابی, کارایی درونی, رشته پزشکی, ارزشیابی آموزشی, کارایی, آموزش پزشکی}
    Zahra Hosseini Nejad, Nematollah Mousapour
    Introduction
    Iran's universities dont have a compiled, scientific and internalized evaluation system to evaluate their quality and make their goals and performances recognized. Being accountable to items such as, drop out rate, waste rate, survival rate, average study rate and rejection rate is possible by assessment of internal efficiency of educational system. This study tried to determine some of the internal efficiency indicators for medical education system in Kerman University of Medical Sciences
    Methods
    Through a cross-sectional descriptive study, in order to identify internal efficiency indicators, 101 medical students (accepted in 1993) were investigated from their registration up to their graduation time in the year 1993. The needed information was collected from their educational files, then the data were analyzed by SPSS software.
    Results
    The waste rate of students was 4.4%, 0.7%, 2.2% and 6.5% for male, female, non-quota and quota students, respectively. On average, male, female, non-quota and quota students had been studying for 17.63, 17.56, 17.31, and 18.41 semesters, respectively. The maximum rejection rate was in the first semester of 1993 and the maximum failure rate was for basic sciences and specialized courses with 5.6% of rate.
    Conclusion
    The significant difference in efficiency between quota students and non-quota students shows that, giving just some quota to organizations is not enough and some measures must also be taken. It is recommended to provide them with some programs and facilities such as, orientation sessions, educational counseling and complementary educational programs.
    Keywords: Evaluation, Internal efficiency, Medicine, Educational evaluation, Efficiency, Medical education}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال